- » امروز دوشنبه، 5 آذر 1403
- » پایگاه گسترش آراء و اندیشههای امام خمینی رحمة الله علیه
- » تمامی کتابهای امام خمینی رحمة الله علیه به مرور در سایت قرار خواهد گرفت
که در متن جهنم است. یعنی رو نیست مثل اینکه آب از زیرش میرود. وسط است. مثل یک پلی که وسط آب غرق شده باشد. محیط هست جهنم بر صراط. و شما باید از آنجا عبور کنید. نه اینکه آن بالا هست و ما میافتیم تویش. خیر، وسط است. مؤمن وقتی که میخواهد عبور کند، عبور باید بکند، جهنم برای او هم هست، لکن جهنم صدا میکند که نور من را داری از بین میبری، زود رد شو - در روایات ماست که انبیا - که ائمه علیهم السلام فرمودهاند این راجع به همه اولیاست - که «ما از صراط گذشتیم در صورتی که خاموش بود جهنم: جُزْنا وَ هِیَ خامِدَةٌ برای اینکه این خمود از خود شروع میشود.
وقتی جهنم در خود آدم خامد است، آن جهنم هم برایش خامد است. آن جهنمی که به ما میرسد اینی است که از خودمان درست کردیم. هیچ چیز ما نمیبینیم اضافه از آنکه خودمان کردیم: ذلِکَ بِما کَسَبَتْ أَیْدیکُمْ (1) ما خودمان درست کردیم جهنم را. در روایت است که پیغمبر اکرم وقتی به معراج رفتند، دیدند که در بهشت یک دستهای هستند که مشغول کار هستند: گاهی میایستند، گاهی مشغول میشوند. سؤال کرد از جبرئیل که قصه چه است؟ گفته بود اینها اعمال مردم است؛ وقتی که اینجا میرسد مصالح است، اینها عمل میکنند. وقتی آنها از کار باز میمانند، اینها هم رها میکنند. هیچ چیز از خارج به شما نمیرسد. هرچه هست از خود شماست. کوشش کردند انبیا و خدای تبارک و تعالی همه انبیا را فرستاده برای اینکه شما را از این ورطه نجات بدهد. از اینکه خودتان دارید درست میکنید. از اینکه خودتان مهیا کردید برای آن عالم. همه انبیا آمدهاند که ما را نجات بدهند از این چیزی که خودمان با دست خودمان درست کردیم. و کم موفق شدند. چه هواهای نفسانی ما غلبه کرد بر دعوتهای آنها.
مقصودم از این مزاحمت این بود که گمان نکنند ابَرقدرتها و گمان نکنند دولتمردها و گمان نکنند هیچ کس از افراد که من قانعم به اینکه حالا بشوم فلان رئیس، آشوبی که در
وقتی جهنم در خود آدم خامد است، آن جهنم هم برایش خامد است. آن جهنمی که به ما میرسد اینی است که از خودمان درست کردیم. هیچ چیز ما نمیبینیم اضافه از آنکه خودمان کردیم: ذلِکَ بِما کَسَبَتْ أَیْدیکُمْ (1) ما خودمان درست کردیم جهنم را. در روایت است که پیغمبر اکرم وقتی به معراج رفتند، دیدند که در بهشت یک دستهای هستند که مشغول کار هستند: گاهی میایستند، گاهی مشغول میشوند. سؤال کرد از جبرئیل که قصه چه است؟ گفته بود اینها اعمال مردم است؛ وقتی که اینجا میرسد مصالح است، اینها عمل میکنند. وقتی آنها از کار باز میمانند، اینها هم رها میکنند. هیچ چیز از خارج به شما نمیرسد. هرچه هست از خود شماست. کوشش کردند انبیا و خدای تبارک و تعالی همه انبیا را فرستاده برای اینکه شما را از این ورطه نجات بدهد. از اینکه خودتان دارید درست میکنید. از اینکه خودتان مهیا کردید برای آن عالم. همه انبیا آمدهاند که ما را نجات بدهند از این چیزی که خودمان با دست خودمان درست کردیم. و کم موفق شدند. چه هواهای نفسانی ما غلبه کرد بر دعوتهای آنها.
مقصودم از این مزاحمت این بود که گمان نکنند ابَرقدرتها و گمان نکنند دولتمردها و گمان نکنند هیچ کس از افراد که من قانعم به اینکه حالا بشوم فلان رئیس، آشوبی که در