قلب شماست بیشتر می‌شود. حالایی که این حد را دارید، اگر به آن یک قدری توجه کنید و قانع بشوید، آشوب هست، اما کم است. وقتی هرچه زیادتر شد، آشوب زیادتر می‌شود؛ نگرانیها زیادتر می‌شود. پس چرا انسان دست و پا بزند برای زیاد کردن آشوب خودش. برای اینکه ناراحتی خودش را زیاد کند، دست و پا بزند؛ مثل عنکبوت، تار دور خودش بتَنَد. تمام کارهایی که ما می‌کنیم، مثل همین عنکبوتها، در آن عالم ظاهر می‌شود که ما خودمان داریم با دست خودمان، خودمان را به بند می‌کشیم. چرا می‌خواهید این مقام را پیدا کنید که این برای شما یک چیزی است که صورتش مُشوَّه است در آنجا؟ چرا دنبال این هستید که زحمتهای خودتان را زیاد کنید؟ سلمان دارای حکومت مداین بود؛ وقتی سیل آمد، پوستی که زیرش بود برداشت و رفت بالا گفت نَجیَ المُخَفَّفون (1) من چیزی ندارم تا آب ببرد. یک پوستی هست آن هم برداشتم. حاکم آنجا بود! اما آنهایی که زیاد کردند، روی هم گذاشتند، - چه اموال دنیا را روی هم گذاشتند و چه ریاستها را روی هم گذاشتند - آنهایی هستند که در آن عالم گرفتاریشان زیاد است. و چرا ما این قدر زیاد کنیم گرفتاریهارا؟!
قصد خدمت به اقشار مختلف مردم
ما برای این ملت عمل بکنیم. ما تمام همّمان را صرف کنیم که این کشوری که به این حال در آمده است، و همه هم با ما دشمن هستند، این را نجاتش بدهیم. همه به فکر نجات باشیم؛ نه به فکر اینکه برای خودمان باشد. برای نجات یک بشر، برای نجات یک ملت، برای نجات اسلام از شرّ این قدرتها همه کوشش کنیم، شما اگر یک خانه هم داشته باشید بخواهید تدبیر کنید این خانه را، تا زن و مرد و بچه و کُلْفَت و اینهایی که هستند همفکر نباشند، نمی‌توانید یک خانه را اداره کنید. یک کشور را وقتی بخواهید اداره بکنید، اگر همفکر نباشید، اگر همت همه اداره این نباشد [کار پیش نمی‌رود] همه در فکر مردم باشید. اینها عباد خدا هستند؛ بنده‌های خدا هستند. اینهایی که در مرزها دارند کشته‌

صحیفه امام خمینی
Rouhollah Website is licensed under a Creative Commons Attribution 4.0 International License. <Rouhollah Website/>