- » امروز شنبه، 3 آذر 1403
- » پایگاه گسترش آراء و اندیشههای امام خمینی رحمة الله علیه
- » تمامی کتابهای امام خمینی رحمة الله علیه به مرور در سایت قرار خواهد گرفت
آنها را از این فسادهایی که در جامعههای منحط واقع میشود بپرهیزانید. و به آنها تذکر بدهید که چنانچه شماها یک تربیت اسلامی - انسانی داشته باشید، هم برای خودتان سعادت است؛ هم برای کشورتان سعادت است. باید شما اینها را از آن طبیعت منحطی که انسان را به انحطاط میکشد، آن حب جاه و حب مال و حب منصب، احتراز بدهید.
اینها را از آن چیزهایی که خار راه انسان هستند، مانع ترقی انسان هستند، احتراز بدهید.
به آنها بفهمانید که انسان تا سرش توی این آخور طبیعت است انسان نیست. اینهایی که همه توجهشان به این است که چیزی به دست بیاوریم و یک زندگی با رفاه درست کنیم توی آخورِ طبیعت سرشان هست. در آخر هم مثل یک حیوانی که در آخور، سرش هست محسوب میشود. شماها باید به اینها بفهمانید که زندگی شرافتمندانه زندگی است.
زندگی انسانی زندگی شرافتمندانه است. باید شما آنها را از عبودیت غیر خدا باز دارید، و به عبودیت خدا، به بندگی خدا آنها را تربیت کنید. اگر از راه عبودیت خدا انسان وارد شد در جامعه یا نظر انداخت به امور، از این راه و از این کانال وقتی واقع شد، وارد شد، کارهایش همه الهی میشود.
انسان اگر عبودیت خدا را فقط، بندگی خدا را فقط بپذیرد و از عبودیت سایر چیزها یا سایر اشخاص احتراز کند، از کانال عبودیت خدا در دنیا وارد بشود، در طبیعت وارد بشود، از کانال عبودیت خدا مدرسه برود، در وزارتخانه وارد بشود، در جامعه وارد بشود؛ هر کاری که انجام بدهد عبادت است، برای اینکه مبدأ، عبودیت خداست. شما ملاحظه کردید که در قرآن شریف، و همینطور در نماز وقتی که میخوانید نماز را، نسبت به رسول اکرم عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ (1) «عبد» را بر «رسالت» مقدّم داشتند. و ممکن است که اصل این اشاره به این باشد که از کانال عبودیت به رسالت رسیده است. از همه چیز آزاد شده است، و عبد شده است. عبد خدا؛ نه عبد چیزهای دیگر.
دو راه بیشتر نیست؛ یا عبودیت خدا، یا عبودیت نفس امّاره، این دو راه است. اگر
اینها را از آن چیزهایی که خار راه انسان هستند، مانع ترقی انسان هستند، احتراز بدهید.
به آنها بفهمانید که انسان تا سرش توی این آخور طبیعت است انسان نیست. اینهایی که همه توجهشان به این است که چیزی به دست بیاوریم و یک زندگی با رفاه درست کنیم توی آخورِ طبیعت سرشان هست. در آخر هم مثل یک حیوانی که در آخور، سرش هست محسوب میشود. شماها باید به اینها بفهمانید که زندگی شرافتمندانه زندگی است.
زندگی انسانی زندگی شرافتمندانه است. باید شما آنها را از عبودیت غیر خدا باز دارید، و به عبودیت خدا، به بندگی خدا آنها را تربیت کنید. اگر از راه عبودیت خدا انسان وارد شد در جامعه یا نظر انداخت به امور، از این راه و از این کانال وقتی واقع شد، وارد شد، کارهایش همه الهی میشود.
انسان اگر عبودیت خدا را فقط، بندگی خدا را فقط بپذیرد و از عبودیت سایر چیزها یا سایر اشخاص احتراز کند، از کانال عبودیت خدا در دنیا وارد بشود، در طبیعت وارد بشود، از کانال عبودیت خدا مدرسه برود، در وزارتخانه وارد بشود، در جامعه وارد بشود؛ هر کاری که انجام بدهد عبادت است، برای اینکه مبدأ، عبودیت خداست. شما ملاحظه کردید که در قرآن شریف، و همینطور در نماز وقتی که میخوانید نماز را، نسبت به رسول اکرم عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ (1) «عبد» را بر «رسالت» مقدّم داشتند. و ممکن است که اصل این اشاره به این باشد که از کانال عبودیت به رسالت رسیده است. از همه چیز آزاد شده است، و عبد شده است. عبد خدا؛ نه عبد چیزهای دیگر.
دو راه بیشتر نیست؛ یا عبودیت خدا، یا عبودیت نفس امّاره، این دو راه است. اگر