- » امروز شنبه، 3 آذر 1403
- » پایگاه گسترش آراء و اندیشههای امام خمینی رحمة الله علیه
- » تمامی کتابهای امام خمینی رحمة الله علیه به مرور در سایت قرار خواهد گرفت
انسان از عبودیت دیگران آزاد بشود و عبودیت خدا را بپذیرد - که لایق این است که انسان عبد او باشد - کارهایی که انجام میدهد انحراف ندارد؛ یعنی انحراف عمدی نخواهد کرد.
تمام اینهایی که انحرافی هستند - چه عقاید انحرافی و چه اعمال انحرافی و چه قلمهای انحرافی و چه نطقهای انحرافی - اینها برای این است که از کانال عبودیت الله عبور نکردهاند، اینها بنده هواهای نفسانی هستند.
این بچههای کوچک که در دست معلمین درجه پایین باصطلاح، درجهای که از حیث کلاس پایینتر است، این بچهها لایق این هستند که یک انسان بشوند، لایق این هستند که یک انسان به تمام معنا بشوند؛ و لایق این هستند، قابل این هستند که یک شیطان بشوند، یک حیوان بشوند.
تربیت است که این طفل را یا به راه انسانیت وا میدارد، یا به راه حیوانیت. چنانچه مقامات دنیا را انسان به رخ اینها بکشد و هِی از مقامات و از درجات و از شغلها دل این کودک را انباشته کند، این همین طوری بار میآید. [همان] چیزی که در آن مرتبه یاد گرفته است و در قلبش واقع شده است. چون قلب، قلب صاف نورانی است زود قبول کرده است. در مرتبه بعد هم که برود، دنبال این میرود که یک سندی دست بیاورد، به طور مشروع فرض کنید، حقوق بگیر بشود، یا چپاولگر بشود.
اگر در ذهن این بچهها شما هِی انباشته کنید شغلتان چهطور میشود، مقامتان چه میشود، مرتبهتان چه میشود، مرتبهتان چه میشود، به باغ میرسید، به دنیا میرسید، اینها همه توجهشان به همان میشود، کأنَّهُ چیز دیگری غیر از این نیست. و چنانچه به آنها این معنا را تزریق کنید که ما با شرافت انسانیّت باید در این کشور زندگی کنیم، همان معنایی که حاصل میشود از برای آن چپاولگری که مالِ مردم را میبرد یا آن منحرفی که حقوق میگیرد برای این هم، اگر برای خدا کار کند، آن مطالب حاصل میشود. لکن بین این دو تا فرق است. او از کانال خیانت رسیده است به یک خانه. و این از کانال عبودیت خدا رسیده است به آن خانه. این اعتنا به آن خانه نداشته است، لکن
تمام اینهایی که انحرافی هستند - چه عقاید انحرافی و چه اعمال انحرافی و چه قلمهای انحرافی و چه نطقهای انحرافی - اینها برای این است که از کانال عبودیت الله عبور نکردهاند، اینها بنده هواهای نفسانی هستند.
این بچههای کوچک که در دست معلمین درجه پایین باصطلاح، درجهای که از حیث کلاس پایینتر است، این بچهها لایق این هستند که یک انسان بشوند، لایق این هستند که یک انسان به تمام معنا بشوند؛ و لایق این هستند، قابل این هستند که یک شیطان بشوند، یک حیوان بشوند.
تربیت است که این طفل را یا به راه انسانیت وا میدارد، یا به راه حیوانیت. چنانچه مقامات دنیا را انسان به رخ اینها بکشد و هِی از مقامات و از درجات و از شغلها دل این کودک را انباشته کند، این همین طوری بار میآید. [همان] چیزی که در آن مرتبه یاد گرفته است و در قلبش واقع شده است. چون قلب، قلب صاف نورانی است زود قبول کرده است. در مرتبه بعد هم که برود، دنبال این میرود که یک سندی دست بیاورد، به طور مشروع فرض کنید، حقوق بگیر بشود، یا چپاولگر بشود.
اگر در ذهن این بچهها شما هِی انباشته کنید شغلتان چهطور میشود، مقامتان چه میشود، مرتبهتان چه میشود، مرتبهتان چه میشود، به باغ میرسید، به دنیا میرسید، اینها همه توجهشان به همان میشود، کأنَّهُ چیز دیگری غیر از این نیست. و چنانچه به آنها این معنا را تزریق کنید که ما با شرافت انسانیّت باید در این کشور زندگی کنیم، همان معنایی که حاصل میشود از برای آن چپاولگری که مالِ مردم را میبرد یا آن منحرفی که حقوق میگیرد برای این هم، اگر برای خدا کار کند، آن مطالب حاصل میشود. لکن بین این دو تا فرق است. او از کانال خیانت رسیده است به یک خانه. و این از کانال عبودیت خدا رسیده است به آن خانه. این اعتنا به آن خانه نداشته است، لکن