- » امروز یکشنبه، 4 آذر 1403
- » پایگاه گسترش آراء و اندیشههای امام خمینی رحمة الله علیه
- » تمامی کتابهای امام خمینی رحمة الله علیه به مرور در سایت قرار خواهد گرفت
آنهایی که میخواهند و میخواستند که دست شرق یا غرب باز باشد و مصلحت شخصی خودشان را در این امر میدانستند، کوشش کردند که با قلم و زبان محکوم کنند اصلاح و انقلاب دانشگاه را. و شما اگر توجه کنید که چه گروههایی مخالفت با این امر کردند و باز هم میکنند و باز هم اصرار دارند به اینکه دانشگاه به همان ترتیبی که سابق بود باز بشود، میفهمید روش این اشخاص چه روشی است. ما از مسائلی که در کشور طرح میشود اشخاصی که آن مسائل را طرح میکنند میشناسیم.
آنهایی که با انقلاب «فرهنگی» مخالف بودند با اسم اینکه دانشگاه را میخواهند اینها اصلش ببندند و اینها نمیخواهند که دانشگاه در کار باشد، مشغول به تبلیغات شدند.
یک دسته از آنها همانها بودند که دانشگاه را سنگر قرار داده بودند و اتاق جنگ در دانشگاه - به طوری که گفته میشود - ایجاد کرده بودند! و یک دسته از آن غربزدههایی که به خیال خودشان، اسلامی شدن دانشگاه و اسلامی شدن جوانهای ما و اسلامی شدن دانشمندان ما با مقاصدشان مخالف بود اینها را طرد به «ارتجاع» کردند. «مرتجعین»، یعنی آنهایی که نمیخواهند طرف شرق بروند که مرکز تمدن است - به اصطلاح آنها - ونمی خواهند طرف غرب بروند! که آنها طرف شرق و غرب هر دو را بهتر میدانستند از اسلام. آنها میخواهند اسلام نباشد، هرچه میخواهد باشد. آنها میخواهند که تربیتهای اسلامی در دانشگاهها نباشد، دیگر هرچه باشد مانعی ندارد. آنها میخواهند که دانشگاه و فیضیه با هم مرتبط نباشد؛ برای اینکه این ارتباط موجب اسلامی شدن دانشگاه میشود و این ارتباط اسباب این میشود که آن بدبینیهایی که در طول مدت زیاد بین دانشگاه و طلاب علوم دینی حاصل شده بود از بین برود. وقتی این بدبینیها از بین رفت و دانشگاه در کنار فیضیه مشغول به فعالیت شدند، دست اینهایی که قبلهشان شرق یا قبلهشان غرب است، کوتاه میشود. و لهذا، با تمام قوا، کوشش میکنند و میکردند که این دو قشر را از هم جدا کنند و بدبین کنند. وقتی این دو قشر ازهم جدا شد و بدبین شدند به هم، آنها کارهای خودشان را هر طوری که میخواهند، انجام بدهند. الآن هم دست بر نداشتهاند از این مطلبی که مقصود اصلی آنهاست. الآن هم آن قشری که میخواهد بدون اینکه
آنهایی که با انقلاب «فرهنگی» مخالف بودند با اسم اینکه دانشگاه را میخواهند اینها اصلش ببندند و اینها نمیخواهند که دانشگاه در کار باشد، مشغول به تبلیغات شدند.
یک دسته از آنها همانها بودند که دانشگاه را سنگر قرار داده بودند و اتاق جنگ در دانشگاه - به طوری که گفته میشود - ایجاد کرده بودند! و یک دسته از آن غربزدههایی که به خیال خودشان، اسلامی شدن دانشگاه و اسلامی شدن جوانهای ما و اسلامی شدن دانشمندان ما با مقاصدشان مخالف بود اینها را طرد به «ارتجاع» کردند. «مرتجعین»، یعنی آنهایی که نمیخواهند طرف شرق بروند که مرکز تمدن است - به اصطلاح آنها - ونمی خواهند طرف غرب بروند! که آنها طرف شرق و غرب هر دو را بهتر میدانستند از اسلام. آنها میخواهند اسلام نباشد، هرچه میخواهد باشد. آنها میخواهند که تربیتهای اسلامی در دانشگاهها نباشد، دیگر هرچه باشد مانعی ندارد. آنها میخواهند که دانشگاه و فیضیه با هم مرتبط نباشد؛ برای اینکه این ارتباط موجب اسلامی شدن دانشگاه میشود و این ارتباط اسباب این میشود که آن بدبینیهایی که در طول مدت زیاد بین دانشگاه و طلاب علوم دینی حاصل شده بود از بین برود. وقتی این بدبینیها از بین رفت و دانشگاه در کنار فیضیه مشغول به فعالیت شدند، دست اینهایی که قبلهشان شرق یا قبلهشان غرب است، کوتاه میشود. و لهذا، با تمام قوا، کوشش میکنند و میکردند که این دو قشر را از هم جدا کنند و بدبین کنند. وقتی این دو قشر ازهم جدا شد و بدبین شدند به هم، آنها کارهای خودشان را هر طوری که میخواهند، انجام بدهند. الآن هم دست بر نداشتهاند از این مطلبی که مقصود اصلی آنهاست. الآن هم آن قشری که میخواهد بدون اینکه