مستقیم دعوت کنند و راه ببرند. نه همان هدایت و گفتن تنها، بلکه راهنمایی و الگو بودن خودشان در اعمال و در افعال و در اقوال، برای اینکه این موجود را به آن کمالی که لایق است برساند. و مع الأسف این ایده به آن طوری که آنها می‌خواستند حاصل نشد و بعدها هم به آنطوری که انبیا در نظر داشتند حاصل نخواهد شد. برای اینکه اینها مواجه هستند با یک موجودی که این موجود شناخته نشده است الّا برای خدا و کسانی که علم را از خدای تبارک و تعالی اتخاذ کردند. و یک موجود پیچیده‌ای است که حتی خودش از خودش اطلاع ندارد. و شاید این کلمه‌ای که وارد شده است که مَنْ عَرَفَ نَفْسَهُ فَقَدْ عَرَفَ رَبَهُ‌ (1) تعلیق به یک امر محالی باشد برای نوع بشر. شناخت انسان خودش را، و شناخت اوصافی که در انسان هست و غرایزی که در انسان هست، این از اموری است که یا محال است یا نظیر محال الّا آن کسی که عَصَمَهُ اللهُ تعالی. (2) انسان خودش از باب اینکه حُبّ نَفْس دارد و هرچه را می‌خواهد برای خودش می‌خواهد، برای خاطر این حب نفس شدید از بسیاری از امور غافل است؛ یعنی با این حب نفس نمی‌تواند خودش را آزاد بشناسد.
حُبّ نفس بزرگترین خطر
سه نظر در عالم هست. یک نظری که از روی حُب، مطالعه می‌کند موجودات را یا بعض موجودات را و یک نظری که از راه بغض نظر می‌کند به همه چیز و یک نظر ثالثی که حُبّ و بغض در آن نیست و آزاد است. آن دو نظر، نظر اشخاصی است که آزاد نیستند. بزرگترین گرفتاری بشر و ماها این گرفتاری است که خودمان داریم و از ناحیه خود ما هست. کسی که از روی حُبّ نفس به مردم و اشیاء نظر می‌کند و به اشیایی که نظر می‌کند از راه دشمنی و بغض نظر می‌کند؛ این نمی‌تواند آزاد باشد، در نظر دادن گرفتار است. و کسی که از راه حبّ نفس نظر می‌کند به موجودات یا به اشخاص یا به گروهها این آزاد نیست، نمی‌تواند حکم صحیح بکند. انسان گمان می‌کند که من خودم هرچه‌

صحیفه امام خمینی
Rouhollah Website is licensed under a Creative Commons Attribution 4.0 International License. <Rouhollah Website/>