- » امروز پنجشنبه، 1 آذر 1403
- » پایگاه گسترش آراء و اندیشههای امام خمینی رحمة الله علیه
- » تمامی کتابهای امام خمینی رحمة الله علیه به مرور در سایت قرار خواهد گرفت
را آوردید که به نظر همهتان شخص مکتبی است (1) و دولتتان هم در ظرف دو سه روز همه چیزش درست شد. دو سه روز طول کشید، چیزی که دو سال، یک سال و نیم نتوانست؛ برای خاطر انحرافاتی که بود نمیشد، درست بشود و ما هم هرچه جدیت کردیم که بعضیها را آدم کنیم، نتوانستیم. در ظرف دو روز، سه روز، یک هفته، همه وزرا را تعیین کردند، رئیس جمهور هم امضا کرد و مجلس هم امضا کرد و شد یک دولتی. الآن شما یک دولت قانونی [دارید] که امیدوارم که به درد ملت برسد و این ضعفا و فقرا را و این مستضعفین را اداره کند. الآن شما همه چیزتان تمام است.
توصیه ملت به هوشیاری
نتوانستند همه این قدرتها که شما را در یک جایی متوقف کنند. آنها میخواستند از آن اول متوقف کنند؛ اول، اول میخواستند شما را متوقف کنند. یک دفعه رفراندم شد، خوب، یک دفعه دیگر بکنید! اگر آن دفعه هم شده بود، دفعه سوم! لکن نتوانستند اینها، حالا همه چیز شما محکم شده و پاتان محکم روی زمین است و کشور خودتان در دست خودتان و اشخاصی که از طرف خودتان هست، است. وقتی که همه آنها بودند، شما پیش بردید، حالا که همه رفتند از چه میترسید؟ کی را ما داریم دیگر؟ ارتشمان از خودمان است، سپاه پاسدارمان از خودمان است، قوای دیگر مسلحمان از خودمان است، مردم هم با آنها برادر هستند و با هم هستند در خوبی و بدی. وقتی مسئله اینطور است، کی میتواند که در این کشور بتواند یک کاری بکند؟ اصلاً چه معنا دارد کودتا در یک همچو کشوری؟ چی، کی کودتا میتواند بکند؟ یک دستهای تو پاریس نشستهاند و منتشر میکنند که ما از پاریس داریم راه میافتیم و میآییم برای ایران! خوب تشریف بیاورید راه باز است! اگر شما میتوانستید کاری بکنید، چرا رفتید؟ کسی که فرار کرده، حالا میگوید: ما دیگر با هم منسجم شدیم. کیها منسجم شدهاند؟ آخر ما که میشناسیم شما را. ملت ما که میدانند شماها کی هستید. حالا ما دیگر باهم منسجم شدیم و بن
توصیه ملت به هوشیاری
نتوانستند همه این قدرتها که شما را در یک جایی متوقف کنند. آنها میخواستند از آن اول متوقف کنند؛ اول، اول میخواستند شما را متوقف کنند. یک دفعه رفراندم شد، خوب، یک دفعه دیگر بکنید! اگر آن دفعه هم شده بود، دفعه سوم! لکن نتوانستند اینها، حالا همه چیز شما محکم شده و پاتان محکم روی زمین است و کشور خودتان در دست خودتان و اشخاصی که از طرف خودتان هست، است. وقتی که همه آنها بودند، شما پیش بردید، حالا که همه رفتند از چه میترسید؟ کی را ما داریم دیگر؟ ارتشمان از خودمان است، سپاه پاسدارمان از خودمان است، قوای دیگر مسلحمان از خودمان است، مردم هم با آنها برادر هستند و با هم هستند در خوبی و بدی. وقتی مسئله اینطور است، کی میتواند که در این کشور بتواند یک کاری بکند؟ اصلاً چه معنا دارد کودتا در یک همچو کشوری؟ چی، کی کودتا میتواند بکند؟ یک دستهای تو پاریس نشستهاند و منتشر میکنند که ما از پاریس داریم راه میافتیم و میآییم برای ایران! خوب تشریف بیاورید راه باز است! اگر شما میتوانستید کاری بکنید، چرا رفتید؟ کسی که فرار کرده، حالا میگوید: ما دیگر با هم منسجم شدیم. کیها منسجم شدهاند؟ آخر ما که میشناسیم شما را. ملت ما که میدانند شماها کی هستید. حالا ما دیگر باهم منسجم شدیم و بن