یک همچو مطلبی شده است یا نشده است. خوب، یکی این است که عدم ثبات برای این است که چند نفر آدم را در عین حال که بسیار عزیز بودند، کشته‌اند. پس بنابراین، حالایی که رئیس جمهور یک کشوری را می‌کشند، پس معلوم می‌شود که این مملکت ثبات ندارد. من چند نفر از رئیس جمهورها را می‌دانستم که، رئیس جمهورهای امریکا را که کشته‌اند، لکن گفتم سؤال کنم، گفتند که هشت نفر ترور شده‌اند که چهار نفرشان کشته شدند، چهار نفرشان هم که یکی‌اش این آخری بود، موفق نشدند که بکُشند آنها را. خوب، هشت تا رئیس جمهور امریکا، که بزرگترینِ کشورهای سرمایه داری است، کشته شده است. پس اگر رئیس جمهور وقتی کشته می‌شود ثبات از بین می‌رود، باید امریکا هم ثباتش را از دست داده باشد. خوب، همین اولی که ریگان سر کار آمد، ترور شد؛ همان تقریباً روزهای اول ترور شد. خوب چه شد که امریکا به هم نخورد؟ و نباید هم به هم بخورد، بنا هم ندارد. دلیل بر اینکه این ترورها هرچه باشد، کشور ما را هیچ در آن تغییر نداده، این، این است که یک نخست وزیری ترور می‌شود، همان روزش نخست وزیر دیگر تعیین می‌شود؛ یک رئیس جمهور ترور می‌شود، در موعد قانونی‌اش یا زودتر شاید، یک رئیس جمهور تعیین می‌شود.
شهادت شخصیتها، موجب انسجام بیشتر ملت
به مجرد اینکه یک ملتی که پانزده خرداد را با پانزده هزار نفر شهید - به طوری که گفته شده است - پشت سر گذاشته است و 17 شهریور را با آنهمه کشتاری که در میدان شهدا شد، پشت سر گذاشته است و ابداً کنار ننشسته، البته بین پانزده خرداد تا زمانی که باز [انقلاب‌] شد، این طولانی شد؛ یک مقداری طولانی شد، لکن از آن وقتی که نهضت دوباره شروع [به رشد] کرد، خوب 17 شهریور یک قضیه‌ای بود برای ما - و فرداست ظاهراً 17 شهریور - آن یک قضیه‌ای بود برای ایران و کسانی که مطلع از اسلام نیستند و روحیه مردم مسلم را نمی‌دانند؛ خیال می‌کردند شاید آن وقت دیگر خوب، تمام شد، سرکوب شدند و رفتند سراغ کارشان؛ چندین هزار نفر را در میدان شهدا به مسلسل بستند
صحیفه امام خمینی
Rouhollah Website is licensed under a Creative Commons Attribution 4.0 International License. <Rouhollah Website/>