- » امروز پنجشنبه، 1 آذر 1403
- » پایگاه گسترش آراء و اندیشههای امام خمینی رحمة الله علیه
- » تمامی کتابهای امام خمینی رحمة الله علیه به مرور در سایت قرار خواهد گرفت
صورتی است که خوب ما هم مجلس داریم، والّا مجلس به آن معنایی که واقعاً برگزیدههای خود ملت باشند بدون تحمیل، و نظر خود ملت باشد بدون این [که] تحمیل بشود، من گمان ندارم که جایی را شما بتوانید پیدا کنید که اینطور باشد که صد درصد ملت است و همه امور در دست ملت است و دولت برگزیده از ملت است و خدمتگزار ملت.
ما نمیخواهیم که و شما نمیخواهید که برگردد مسئله به مسئله زمان محمدرضا یا زمان رضاخان. و اگر سست ما بیاییم و این هماهنگی را حفظ نکنیم، خوف این معنا هست که آنهایی که از اسلام سیلی خوردند و آنهایی که نگران اوضاع ایران، بلکه نگران اوضاع منطقه هستند، یک کاری بکنند؛ یک راهی را پیش بگیرند که ملت را خسته کنند، اختلاف ایجاد کنند بین افراد ملت، اختلاف ایجاد کنند بین دولت و ملت و یک راهی باز کنند که یک رضا شاهی را دوباره بیاورند به عنوان رئیس جمهور اسلامی - به عنوان شاهنشاهی نمیآورند - به عنوان رئیس جمهور صد در صد اسلامی! و بسیاری از مسائل اسلامی را هم از من و شما بیشتر عمل کند. از این جهت، در رأس برنامههای دولت، باید این مطلب باشد که این هماهنگی را حفظ بکند؛ خیال نکنند که ما دولت هستیم و باید مسئلهای را که ما طرح میکنیم ملت بپذیرد، چه روی مصالحش باشد، چه نباشد.
شما میبینید که خودشان میروند طرح درست میکنند، میروند در امریکا بین مصر و تل آویو و واشنگتن یک طرحی درست میکنند و بعد هم میگویند که این طرح باید اجرا بشود؛ کاری ندارند به اینکه ملت مصر چه کاره است، ملت فلسطین چه کاره است، لبنان چه کاره است. ظلمهایی که به اینها شده است، چه [میباشد]، اینها را هیچ کار ندارند، روی مصالح خود قدرتمندها این مطالب را پیش میآورند و دولتها، ملتها را به هیچ حساب میکنند؛ همین طوری که شما دیدید که در زمان محمدرضا و رضاشاه، دولت، ملت را هیچ حساب میکرد؛ چنانچه آن کسی که در رأس بود، آن خائنی که در رأس بود، همه را هیچ حساب میکرد. رضاخان همه را هیچ حساب میکرد و محمدرضا هم اینطور بود و این اسباب این میشد که آنها بتوانند سلطه خودشان را تحمیل کنند؛ برای اینکه غیر از یک نفر کسی نیست. با یک نفر میشود تفاهم کرد. اینکه اینها
ما نمیخواهیم که و شما نمیخواهید که برگردد مسئله به مسئله زمان محمدرضا یا زمان رضاخان. و اگر سست ما بیاییم و این هماهنگی را حفظ نکنیم، خوف این معنا هست که آنهایی که از اسلام سیلی خوردند و آنهایی که نگران اوضاع ایران، بلکه نگران اوضاع منطقه هستند، یک کاری بکنند؛ یک راهی را پیش بگیرند که ملت را خسته کنند، اختلاف ایجاد کنند بین افراد ملت، اختلاف ایجاد کنند بین دولت و ملت و یک راهی باز کنند که یک رضا شاهی را دوباره بیاورند به عنوان رئیس جمهور اسلامی - به عنوان شاهنشاهی نمیآورند - به عنوان رئیس جمهور صد در صد اسلامی! و بسیاری از مسائل اسلامی را هم از من و شما بیشتر عمل کند. از این جهت، در رأس برنامههای دولت، باید این مطلب باشد که این هماهنگی را حفظ بکند؛ خیال نکنند که ما دولت هستیم و باید مسئلهای را که ما طرح میکنیم ملت بپذیرد، چه روی مصالحش باشد، چه نباشد.
شما میبینید که خودشان میروند طرح درست میکنند، میروند در امریکا بین مصر و تل آویو و واشنگتن یک طرحی درست میکنند و بعد هم میگویند که این طرح باید اجرا بشود؛ کاری ندارند به اینکه ملت مصر چه کاره است، ملت فلسطین چه کاره است، لبنان چه کاره است. ظلمهایی که به اینها شده است، چه [میباشد]، اینها را هیچ کار ندارند، روی مصالح خود قدرتمندها این مطالب را پیش میآورند و دولتها، ملتها را به هیچ حساب میکنند؛ همین طوری که شما دیدید که در زمان محمدرضا و رضاشاه، دولت، ملت را هیچ حساب میکرد؛ چنانچه آن کسی که در رأس بود، آن خائنی که در رأس بود، همه را هیچ حساب میکرد. رضاخان همه را هیچ حساب میکرد و محمدرضا هم اینطور بود و این اسباب این میشد که آنها بتوانند سلطه خودشان را تحمیل کنند؛ برای اینکه غیر از یک نفر کسی نیست. با یک نفر میشود تفاهم کرد. اینکه اینها