- » امروز چهارشنبه، 14 آذر 1403
- » پایگاه گسترش آراء و اندیشههای امام خمینی رحمة الله علیه
- » تمامی کتابهای امام خمینی رحمة الله علیه به مرور در سایت قرار خواهد گرفت
محلشان، کردهاند، اگر نه، آنها بردهاند و از بین بردهاند و آنهمه خرابی کردهاند و خرابیهایی که در هیچ جامتعارف نیست. مغول هم که به ایران حمله کرده، اینطور نبوده است که وقتی یک شهری را میگیرد تا آخر خرابش کند. شهرهای ما را اینطور کردهاند اینها. خوب ما میگوییم که شما وارد شدید به [کشور] ما و اینهمه جرم کردید، حالا میگویید که بیایید با هم صلح کنیم. صلح کنیم؛ یعنی، خوزستان مال شما؛ یعنی، آنقدری که شما گرفتید مال شما. نه، هیچ وقت، هیچ کس نمیپذیرد. ما میگوییم شما بدون قید و شرط، باید بیرون بروید. اگر هم بیرون نروید، بیرونتان میکنیم. بهتر هم برای خودتان همین است که بیخود این جوانهای بیچاره را به زور نیاورید و به کشتن بدهید. خودتان بروید بیرون. این یک مسئلهای است که همه عقلای دنیا میپسندند از ما که کسی آمده است منزل شما و خرابکاری کرده، حالا به او میگویید: بروید بیرون، اگر میخواهید یک تفاهمی بشود، باید بروید بیرون.
تشویق جانی در صلح با متجاوز
مسئله دوم، مسئله خسارتهایی است که وارد کردند. قضیه جبران خسارت یک جهت مادی دارد، یک جهت سیاسی و معنوی. جهت مادیاش گرچه زیاد است برای ما، اینطوری که همه شهرها را خراب کردهاند و هرچه ما داشتیم به هم زدهاند و البته جوانهای ما هر دانه ایش ارزش همه لشکر آنها را داشت و از دست ما گرفته شدند اینها؛ ارزش مادی قضیه خیلی زیاد نیست، عمده ارزش معنوی است و ارزش سیاسی مسئله.
اگر بنا باشد که یک کسی بیاید، هرچه جرم دارد بکند و هرچه دستش میرسد جنایت وارد کند و بعد بگوید که خوب، حالا دیگر صلح میکنیم، من میروم بیرون؛ بسیار خوب، صلح میکنیم! خوب، این جنایتی که کردی چرا؟ اگر ما این مطلب را اغماض کنیم، نه از باب این است که یک مسئله - مثلاً - مادی را اغماض کردهایم، یک مسئله معنوی را ما اغماض کردهایم؛ یعنی، یک ستمگر و یک گروه ظالم را ما تشویق کردهایم به اینکه باز [ظلم] بکنید. فردا هم باز دوباره برگردند و همین بساط را در آورند، بعد هم بگویند که آقا، بسیار خوب، باز صلح میکنیم! هی خلاف کنند و هی بگویند صلح
تشویق جانی در صلح با متجاوز
مسئله دوم، مسئله خسارتهایی است که وارد کردند. قضیه جبران خسارت یک جهت مادی دارد، یک جهت سیاسی و معنوی. جهت مادیاش گرچه زیاد است برای ما، اینطوری که همه شهرها را خراب کردهاند و هرچه ما داشتیم به هم زدهاند و البته جوانهای ما هر دانه ایش ارزش همه لشکر آنها را داشت و از دست ما گرفته شدند اینها؛ ارزش مادی قضیه خیلی زیاد نیست، عمده ارزش معنوی است و ارزش سیاسی مسئله.
اگر بنا باشد که یک کسی بیاید، هرچه جرم دارد بکند و هرچه دستش میرسد جنایت وارد کند و بعد بگوید که خوب، حالا دیگر صلح میکنیم، من میروم بیرون؛ بسیار خوب، صلح میکنیم! خوب، این جنایتی که کردی چرا؟ اگر ما این مطلب را اغماض کنیم، نه از باب این است که یک مسئله - مثلاً - مادی را اغماض کردهایم، یک مسئله معنوی را ما اغماض کردهایم؛ یعنی، یک ستمگر و یک گروه ظالم را ما تشویق کردهایم به اینکه باز [ظلم] بکنید. فردا هم باز دوباره برگردند و همین بساط را در آورند، بعد هم بگویند که آقا، بسیار خوب، باز صلح میکنیم! هی خلاف کنند و هی بگویند صلح