- » امروز جمعه، 2 آذر 1403
- » پایگاه گسترش آراء و اندیشههای امام خمینی رحمة الله علیه
- » تمامی کتابهای امام خمینی رحمة الله علیه به مرور در سایت قرار خواهد گرفت
این همه جریمهها که وارد شده است به شما، تلافی بشود! این معنای آتش بس نیست، این معنای صلح نیست. ما همان مطلبی که از اول گفتیم، همه دولتمردان ما همان مطلب را میگویند. باید بیقید و شرط، اینها بیرون بروند، نروند، بیرونشان میکنیم بیقید و شرط. و اگر زیادتر بمانند برای خودشان ضرر زیادتر دارد. هرچه بمانند ضررش برای آنها زیاد است و باید تمام [ضرر] هایی که به ما وارد کردهاند، ما حالا مقدارش را نمیدانیم، کارشناس باید بیاید بگردد مقدارش را معلوم کند که چقدر مقدارش است آن هم باید تحقق پیدا کند و باید مجرم هم معلوم بشود که کی است.
و ما بُعد معنوی این کار را داریم. ما اگر عراق، دست بردارد این حزب بعث از عراق و برود گم شود سراغ کارش و مردم عراق خودشان، این مردم مظلوم خودشان برای خودشان حکومت تعیین کنند، یک شاهی از آنها نمیخواهیم، برای اینکه آن بُعد معنوی دیگر نیست در کار؛ برای آنکه آن مجرم رفت و تمام شد، آن بُعد معنوی نیست در کار دیگر. ما بُعد معنوی قضیه را باید [حل] بکنیم. ما مسئول این جوانها هستیم. ما مسئول این ارتش هستیم. ما مسئول این زنها و مردهایی که بچههایشان و جوانشان را از دست دادهاند، هستیم. مگر ما میتوانیم که بیقید و شرط بگوییم که بیایید صلح بکنیم، چون ما میخواهیم برویم کمک شما بکنیم؟ این مسلک اسلام نیست که ما بخواهیم کمک آنها بکنیم؟ و یک رشوه هم بدهیم. بله، بعضی حکومتها اینطوری هستند.
نفتهایشان را میدهند و التماسشان هم میکنند. این حکومت اسلامی نیست اینطور.
صلح تحمیلی یعنی تشویق جانی به جنایت
ما آن چیزهایی که از اول گفتهایم تا حالا سرش هستیم. یک قدم اینطرف و آنطرف نیست در کار. نمیخواهیم که تحمیل کنیم. یک چیز غیر عقلی و غیرعقلایی بگوییم و نمیخواهیم از آن چیزی که هر عقلی میپذیرد عقب بنشینیم؛ آن هم به واسطه آن بُعد معنوی که دارد، به واسطه اینکه آدم جانی را نباید در جنایتش تشویق کرد. ما اگر صلح بکنیم، معنایش تشویق کردن این جانی است به جنایتش. ما صلح میخواهیم، خیلی هم
و ما بُعد معنوی این کار را داریم. ما اگر عراق، دست بردارد این حزب بعث از عراق و برود گم شود سراغ کارش و مردم عراق خودشان، این مردم مظلوم خودشان برای خودشان حکومت تعیین کنند، یک شاهی از آنها نمیخواهیم، برای اینکه آن بُعد معنوی دیگر نیست در کار؛ برای آنکه آن مجرم رفت و تمام شد، آن بُعد معنوی نیست در کار دیگر. ما بُعد معنوی قضیه را باید [حل] بکنیم. ما مسئول این جوانها هستیم. ما مسئول این ارتش هستیم. ما مسئول این زنها و مردهایی که بچههایشان و جوانشان را از دست دادهاند، هستیم. مگر ما میتوانیم که بیقید و شرط بگوییم که بیایید صلح بکنیم، چون ما میخواهیم برویم کمک شما بکنیم؟ این مسلک اسلام نیست که ما بخواهیم کمک آنها بکنیم؟ و یک رشوه هم بدهیم. بله، بعضی حکومتها اینطوری هستند.
نفتهایشان را میدهند و التماسشان هم میکنند. این حکومت اسلامی نیست اینطور.
صلح تحمیلی یعنی تشویق جانی به جنایت
ما آن چیزهایی که از اول گفتهایم تا حالا سرش هستیم. یک قدم اینطرف و آنطرف نیست در کار. نمیخواهیم که تحمیل کنیم. یک چیز غیر عقلی و غیرعقلایی بگوییم و نمیخواهیم از آن چیزی که هر عقلی میپذیرد عقب بنشینیم؛ آن هم به واسطه آن بُعد معنوی که دارد، به واسطه اینکه آدم جانی را نباید در جنایتش تشویق کرد. ما اگر صلح بکنیم، معنایش تشویق کردن این جانی است به جنایتش. ما صلح میخواهیم، خیلی هم