- » امروز شنبه، 3 آذر 1403
- » پایگاه گسترش آراء و اندیشههای امام خمینی رحمة الله علیه
- » تمامی کتابهای امام خمینی رحمة الله علیه به مرور در سایت قرار خواهد گرفت
اتکا به خدا و یأس از غیر او
چرا باید ما دستمان را پیش دیگران دراز کنیم برای این امور؟ باید افکار خودمان را به راه بیندازیم، یعنی همه ایران این کار را بکند. همه دانشگاهها، همه کارخانهها، همه افکارشان را به کار بیندازند، از آنها میآید. راه را خدا باز میکند. ابتدا به نظر آدم میآید که یک کاری نمیشود، وقتی که وارد شد کم کم میبیند نه، خدا راه را باز کرد و شد.
خوب یک همچو کاری که این جوانهای عزیز ما کردند، یک کار مهمی بود، کار کوچکی نبود، این کار مهم را همت گماشتند و با همت کار را انجام دادند. کارهای دیگر را هم میتوانند انجام بدهند. و ما باید مأیوس نباشیم. ما باید خودمان را از دیگران، از غیر خدا مأیوس کنیم و بگوییم آنها هیچ، و با اتکاء به خدای تبارک و تعالی و قدرت ملی خودمان، اسلامی خودمان، کارهایمان را پیش ببریم. و پیش میرود این کارها؛ منتها بعضی هایش زود پیش میرود، بعضی هایشان هم یک قدری دیرتر پیش میرود. باید ما عزممان را جزم کنیم به اینکه نه دستمان را پیش امریکا دراز کنیم نه پیش شوروی و نه پیش دیگران. و باید خیلی آدم متأسف باشد از این دولتهایی که به اسم اسلام در این اطراف هستند، که همه دارند کوشش میکنند که اسارت خودشان را تحکیم کنند. نه اینکه اینها نمیفهمند، بسیاریشان میفهمند مسئله را که اگر اینها با دولت اسلامی، جمهوری اسلامی، مربوط بشوند، برایشان خوب است. اما یک وسوسه شیطانی در قلب آنها ایجاد کردهاند که نمیشود اینها را، با امریکا نمیشود چه شد. تا همین که سابقاً میگفتند برای ما که با امریکا اصلاً نمیشود طرف شد، با شاه هم نمیشود طرف شد.
خوب، طرف شدند ملت ما و دیدند که میشود با امریکا، با شوروی، همه را دستشان را قطع کرد، و دیدند که خبری هم نشد و نخواهد هم شد.
و مسئله اینطور است که یک ملتی اگر یک چیزی را خواست، نمیشود تحمیلش کرد. میشود تحمیل به یک گروهی، یک حزبی، نمیدانم یک چیزهایی کرد، اما به یک ملت نمیشود یک چیزی را تحمیل کرد. ملت وقتی بنا شد، همهشان را در یک راه میروند، نمیشود دیگر این را از این راه منصرفش کرد. با قدرت نمیشود ملت را از آن
چرا باید ما دستمان را پیش دیگران دراز کنیم برای این امور؟ باید افکار خودمان را به راه بیندازیم، یعنی همه ایران این کار را بکند. همه دانشگاهها، همه کارخانهها، همه افکارشان را به کار بیندازند، از آنها میآید. راه را خدا باز میکند. ابتدا به نظر آدم میآید که یک کاری نمیشود، وقتی که وارد شد کم کم میبیند نه، خدا راه را باز کرد و شد.
خوب یک همچو کاری که این جوانهای عزیز ما کردند، یک کار مهمی بود، کار کوچکی نبود، این کار مهم را همت گماشتند و با همت کار را انجام دادند. کارهای دیگر را هم میتوانند انجام بدهند. و ما باید مأیوس نباشیم. ما باید خودمان را از دیگران، از غیر خدا مأیوس کنیم و بگوییم آنها هیچ، و با اتکاء به خدای تبارک و تعالی و قدرت ملی خودمان، اسلامی خودمان، کارهایمان را پیش ببریم. و پیش میرود این کارها؛ منتها بعضی هایش زود پیش میرود، بعضی هایشان هم یک قدری دیرتر پیش میرود. باید ما عزممان را جزم کنیم به اینکه نه دستمان را پیش امریکا دراز کنیم نه پیش شوروی و نه پیش دیگران. و باید خیلی آدم متأسف باشد از این دولتهایی که به اسم اسلام در این اطراف هستند، که همه دارند کوشش میکنند که اسارت خودشان را تحکیم کنند. نه اینکه اینها نمیفهمند، بسیاریشان میفهمند مسئله را که اگر اینها با دولت اسلامی، جمهوری اسلامی، مربوط بشوند، برایشان خوب است. اما یک وسوسه شیطانی در قلب آنها ایجاد کردهاند که نمیشود اینها را، با امریکا نمیشود چه شد. تا همین که سابقاً میگفتند برای ما که با امریکا اصلاً نمیشود طرف شد، با شاه هم نمیشود طرف شد.
خوب، طرف شدند ملت ما و دیدند که میشود با امریکا، با شوروی، همه را دستشان را قطع کرد، و دیدند که خبری هم نشد و نخواهد هم شد.
و مسئله اینطور است که یک ملتی اگر یک چیزی را خواست، نمیشود تحمیلش کرد. میشود تحمیل به یک گروهی، یک حزبی، نمیدانم یک چیزهایی کرد، اما به یک ملت نمیشود یک چیزی را تحمیل کرد. ملت وقتی بنا شد، همهشان را در یک راه میروند، نمیشود دیگر این را از این راه منصرفش کرد. با قدرت نمیشود ملت را از آن