- » امروز یکشنبه، 4 آذر 1403
- » پایگاه گسترش آراء و اندیشههای امام خمینی رحمة الله علیه
- » تمامی کتابهای امام خمینی رحمة الله علیه به مرور در سایت قرار خواهد گرفت
تهذیب عمل از آنچه خلاف رضای او - جلّ و علا - است، و مواظبت به اعمال صالحه از قبیل واجبات که در رأس است و مستحبات به قدر میسور و به قدری که انسان را به عُجب و خودخواهی دچار نکند.
دخترم! عُجب و خودپسندی از غایت جهل به حقارت خود و عظمت خالق است.
اگر اندکی به عظمت خلقت به اندازهای که تاکنون بشر با همه پیشرفت علم به شمّهای از آن آگاه شده است تفکر شود، حقارت خود و همه منظومههای شمسی و کهکشانها را ادراک میکند و عظمت خالقِ آنها را اندکی میفهمد و از عُجب و خودبینی و خودپسندی خود اظهار خجلت و احساس جهالت مینماید. در قصه حضرت سلیمان نبی الله - علیه السلام - میخوانیم آنگاه که از وادی نَمل میگذرد: قالَتْ نَمْلَةٌ یا ایُّهَا النَّملَ ادْخُلُوا مَساکِنَکُمْ لا یَحْطِمَنَّکُمْ سُلَیْمانُ وَ جُنُودُهُ وَ هُمْ لا یَشْعُرُونَ. (1) نمله، سلیمان نبی با همراهانش را به عنوان لایَشْعُرُونَ توصیف کند و هُدهُد به او میگوید: احَطْتُ بِمالَمْ تُحِطْ بِهِ. (2) و کوردلان نطق نَمله و طیر را نمیتوانند تحمل کنند، چه رسد به نطق ذرات وجود و آنچه در آسمانها و زمین است که خالق آنان میفرماید: ... الّا یُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَ لکِنْ لا تَفْقَهُونَ تَسْبیحَهُمْ. (3)
انسان که خود را محور خلقت میبیند - هر چند انسان کامل چنین است - در نظر سایر موجودات معلوم نیست چنین باشد، و بشر رشد نیافته چنین نیست مَثَلُ الَّذینَ حُمِّلُوا التَّوریةَ ثُمَّ لَمْ یَحْمِلُوها کَمَثَلِ الْحِمارِ. (4) این مربوط به رشد علمی به استثنای تهذیب است و در وصف او کَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ اضَلُّ (5) آمده است.
دخترم! پیمبران مبعوث شدند تا رشد معنوی به بشر دهند و آنان را از حجابها برهانند،
دخترم! عُجب و خودپسندی از غایت جهل به حقارت خود و عظمت خالق است.
اگر اندکی به عظمت خلقت به اندازهای که تاکنون بشر با همه پیشرفت علم به شمّهای از آن آگاه شده است تفکر شود، حقارت خود و همه منظومههای شمسی و کهکشانها را ادراک میکند و عظمت خالقِ آنها را اندکی میفهمد و از عُجب و خودبینی و خودپسندی خود اظهار خجلت و احساس جهالت مینماید. در قصه حضرت سلیمان نبی الله - علیه السلام - میخوانیم آنگاه که از وادی نَمل میگذرد: قالَتْ نَمْلَةٌ یا ایُّهَا النَّملَ ادْخُلُوا مَساکِنَکُمْ لا یَحْطِمَنَّکُمْ سُلَیْمانُ وَ جُنُودُهُ وَ هُمْ لا یَشْعُرُونَ. (1) نمله، سلیمان نبی با همراهانش را به عنوان لایَشْعُرُونَ توصیف کند و هُدهُد به او میگوید: احَطْتُ بِمالَمْ تُحِطْ بِهِ. (2) و کوردلان نطق نَمله و طیر را نمیتوانند تحمل کنند، چه رسد به نطق ذرات وجود و آنچه در آسمانها و زمین است که خالق آنان میفرماید: ... الّا یُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَ لکِنْ لا تَفْقَهُونَ تَسْبیحَهُمْ. (3)
انسان که خود را محور خلقت میبیند - هر چند انسان کامل چنین است - در نظر سایر موجودات معلوم نیست چنین باشد، و بشر رشد نیافته چنین نیست مَثَلُ الَّذینَ حُمِّلُوا التَّوریةَ ثُمَّ لَمْ یَحْمِلُوها کَمَثَلِ الْحِمارِ. (4) این مربوط به رشد علمی به استثنای تهذیب است و در وصف او کَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ اضَلُّ (5) آمده است.
دخترم! پیمبران مبعوث شدند تا رشد معنوی به بشر دهند و آنان را از حجابها برهانند،