- » امروز پنجشنبه، 1 آذر 1403
- » پایگاه گسترش آراء و اندیشههای امام خمینی رحمة الله علیه
- » تمامی کتابهای امام خمینی رحمة الله علیه به مرور در سایت قرار خواهد گرفت
این وصیت به جوانی است که امید است به توفیق خدای بزرگ و هدایت هادیان سُبُل (1) - علیهم سلام الله - راهی به سوی حق پیدا کند و خود از این منجلاب که پدرش را فرا گرفته نجات یابد.
ای پسر عزیزم احمد - سلّمک الله تعالی - در این اوراق نظر کن و انْظُرْ إلی ما قالَ وَ لاتَنْظُرْ إلی مَنْ قالَ (2) من خود آن چه به تو میگویم گرچه خودم عاری و بری هستم لکن امیدوارم که برای تو تنبّهی باشد. بدان که هیچ موجودی از موجودات از غیب عوالم جبروت و بالاتر و پایینتر چیزی ندارد و قدرتی و علمی و فضیلتی را دارا نیست و هر چه هست از او جلّ و علا است، او است که از ازل تا ابد زمام امور را به دست دارد و احد و صمد است. از این مخلوقاتِ میان تهی پوچ و هیچ باکی نداشته باش و چشم امیدی هرگز به آنها مبند که چشم داشتن به غیر او شرک است و باک از غیر او - جلّ و علا - کفر.
پسرم! تا نعمت جوانی را از دست ندادی فکر اصلاح خود باش که در پیری همه چیز را از دست میدهی، یکی از مکاید (3) شیطان که شاید بزرگ ترین آن باشد که پدرت بدان گرفتار بوده و هست - مگر رحمت حق تعالی دستگیر او باشد - استدراج (4) است. در عهد نوجوانی شیطان باطن که بزرگ ترین دشمنان اوست او را از فکر اصلاح خود باز میدارد و امید میدهد که وقت زیاد است، اکنون فصل برخورداری از جوانی است و هر آن و هر ساعت و هر روز که بر انسان میگذرد درجه درجه او را با وعدههای پوچ از این فکر باز میدارد تا ایام جوانی را از او بگیرد. و آنگاه که جوانی رو به اتمام است، او را به امید اصلاح در پیری سرخوش میکند و در ایام پیری نیز این وسوسه شیطانی از او دست نکشد و وعده توبه در آخر عمر میدهد و در آخر عمر و شهود موت، حق تعالی را در نظر او مبغوض ترین موجود جلوه میدهد که محبوب او که
ای پسر عزیزم احمد - سلّمک الله تعالی - در این اوراق نظر کن و انْظُرْ إلی ما قالَ وَ لاتَنْظُرْ إلی مَنْ قالَ (2) من خود آن چه به تو میگویم گرچه خودم عاری و بری هستم لکن امیدوارم که برای تو تنبّهی باشد. بدان که هیچ موجودی از موجودات از غیب عوالم جبروت و بالاتر و پایینتر چیزی ندارد و قدرتی و علمی و فضیلتی را دارا نیست و هر چه هست از او جلّ و علا است، او است که از ازل تا ابد زمام امور را به دست دارد و احد و صمد است. از این مخلوقاتِ میان تهی پوچ و هیچ باکی نداشته باش و چشم امیدی هرگز به آنها مبند که چشم داشتن به غیر او شرک است و باک از غیر او - جلّ و علا - کفر.
پسرم! تا نعمت جوانی را از دست ندادی فکر اصلاح خود باش که در پیری همه چیز را از دست میدهی، یکی از مکاید (3) شیطان که شاید بزرگ ترین آن باشد که پدرت بدان گرفتار بوده و هست - مگر رحمت حق تعالی دستگیر او باشد - استدراج (4) است. در عهد نوجوانی شیطان باطن که بزرگ ترین دشمنان اوست او را از فکر اصلاح خود باز میدارد و امید میدهد که وقت زیاد است، اکنون فصل برخورداری از جوانی است و هر آن و هر ساعت و هر روز که بر انسان میگذرد درجه درجه او را با وعدههای پوچ از این فکر باز میدارد تا ایام جوانی را از او بگیرد. و آنگاه که جوانی رو به اتمام است، او را به امید اصلاح در پیری سرخوش میکند و در ایام پیری نیز این وسوسه شیطانی از او دست نکشد و وعده توبه در آخر عمر میدهد و در آخر عمر و شهود موت، حق تعالی را در نظر او مبغوض ترین موجود جلوه میدهد که محبوب او که