- » امروز پنجشنبه، 1 آذر 1403
- » پایگاه گسترش آراء و اندیشههای امام خمینی رحمة الله علیه
- » تمامی کتابهای امام خمینی رحمة الله علیه به مرور در سایت قرار خواهد گرفت
اسلام، جامع تمام جهات مادی و معنوی
و باید گفت که اسلام بَدَأَ غریباً و ... (1) شده، حالا هم غریب است. از اول تا حالا اسلام غریب بوده است و کسی اسلام را نشناخته. آن عارفْ اسلام شناسی را به آن معانی عرفانیه و آن معانی غیبیه میداند، و این آدمی هم که حالا پیدا شده است و این اشخاصی هم که حالا در مجلات و اینها چیز مینویسند، اینها هم اسلام شناسی را عبارت از این میدانند که حکومتش چه جوری باشد و تربیتش و چیز ظاهریش چه جوری باشد و بخش عدالت باشد و - عرض میکنم که - همین که یک زندگی مادی طبیعی، وقتی به این رسید غایت اسلام حاصل است. اسلام غایتش این است که همین یک زندگی مرفه حیوانی باشد مثل سایر حیواناتی که در کوهستانها میچرند، به هم کار ندارند، هر کدام علف علی السواء میخورند؛ و مثل آن انسانهایی که - مثلاً - میگویند در اولها بوده است و همه از ماهیها علی السواء میگرفتهاند و از دریاها ماهی میگرفتهاند و از بیابانها آهو میگرفتهاند، و یا حیوانات دیگر را میخوردند و به هم کار نداشتهاند. آن مرتبه اعلایی بوده است که داشته؛ اسلام دنبال این است که آن پیدا بشود. اسلام آمده است و سایر مکاتب الهی آمده است که مردم را برگردانند به آن جور که زندگی یک زندگی مرفه حیوانی باشد. آنجا با ماهی دریا زندگی میکنند، اینجا با مرغ و ماهی! اما زندگی مرفهی باشد و - عرض میکنم که - عبا و کلاه انسان و علف انسان درست باشد. ماعدای این معارف الهیه، ماعدای این عالَم، مافوق این طبیعت، ادراک این را نمیتوانند بکنند که مافوق این طبیعت چی است. یک عالمی است، چه جور عالمی است، نمیتوانند ادراک بکنند. وقتی نتوانستند ادراک کنند، چه کنند؟!
بنابراین شما آقایان که مشغول به تحصیل علوم هستید، نه آنها حق دارند به شما بگویند که به حَسَب واقع آن کسی که اسلام را میشناسد و میداند اسلام چی است، نه حق میدهد به آنها که بگویند این ریش و عمامهها به درد نمیخورد و این درسها دیگر
و باید گفت که اسلام بَدَأَ غریباً و ... (1) شده، حالا هم غریب است. از اول تا حالا اسلام غریب بوده است و کسی اسلام را نشناخته. آن عارفْ اسلام شناسی را به آن معانی عرفانیه و آن معانی غیبیه میداند، و این آدمی هم که حالا پیدا شده است و این اشخاصی هم که حالا در مجلات و اینها چیز مینویسند، اینها هم اسلام شناسی را عبارت از این میدانند که حکومتش چه جوری باشد و تربیتش و چیز ظاهریش چه جوری باشد و بخش عدالت باشد و - عرض میکنم که - همین که یک زندگی مادی طبیعی، وقتی به این رسید غایت اسلام حاصل است. اسلام غایتش این است که همین یک زندگی مرفه حیوانی باشد مثل سایر حیواناتی که در کوهستانها میچرند، به هم کار ندارند، هر کدام علف علی السواء میخورند؛ و مثل آن انسانهایی که - مثلاً - میگویند در اولها بوده است و همه از ماهیها علی السواء میگرفتهاند و از دریاها ماهی میگرفتهاند و از بیابانها آهو میگرفتهاند، و یا حیوانات دیگر را میخوردند و به هم کار نداشتهاند. آن مرتبه اعلایی بوده است که داشته؛ اسلام دنبال این است که آن پیدا بشود. اسلام آمده است و سایر مکاتب الهی آمده است که مردم را برگردانند به آن جور که زندگی یک زندگی مرفه حیوانی باشد. آنجا با ماهی دریا زندگی میکنند، اینجا با مرغ و ماهی! اما زندگی مرفهی باشد و - عرض میکنم که - عبا و کلاه انسان و علف انسان درست باشد. ماعدای این معارف الهیه، ماعدای این عالَم، مافوق این طبیعت، ادراک این را نمیتوانند بکنند که مافوق این طبیعت چی است. یک عالمی است، چه جور عالمی است، نمیتوانند ادراک بکنند. وقتی نتوانستند ادراک کنند، چه کنند؟!
بنابراین شما آقایان که مشغول به تحصیل علوم هستید، نه آنها حق دارند به شما بگویند که به حَسَب واقع آن کسی که اسلام را میشناسد و میداند اسلام چی است، نه حق میدهد به آنها که بگویند این ریش و عمامهها به درد نمیخورد و این درسها دیگر