شد. این نهضت در مقابل استبداد و مشروطیت؛ این نهضت از نجف شروع شد به دست علما. در ایران هم با دست علما بود که آن استبداد سخت که هر کاری می‌خواهد بکند، هرکس را بکشد، کشته ... این سربازهای بیچاره [را] از اطراف آورده بودند، به آنها نان نمی‌دادند؛ کالسکه اعلیحضرت همایونی از طرف حضرت عبدالعظیم می‌رفت؛ اینها جمع شده بودند آنجا شکایت کنند، یکی هم سنگی زده بود؛ فرستاد اینها را - از قراری که در تاریخ هست - آوردند و جمع کردند اینها را و گفت اینها را خفه کنید! عده کثیر اینها را خفه کردند؛ تا یکی از [رجال‌] - مستوفی الممالک بود، کی بود - رفت فریاد کرد: آخر این چه کاری است؛ شفاعت کرد. یک همچو مردمی بودند، یک همچو مستبدهایی بودند. آن محمدعلی میرزایش را همه می‌شناسند چه آدم - چه جانوری بوده. دیگرانش هم همین طور. در مقابل این استبداد، علما قیام کردند و یک نهضتی به وجود آوردند. و در صف اول علما بودند که می‌خواستند بشود، نشد؛ نه اینکه شد. اگر شده بود خوب بود. نتوانستند. خوب وقتی نتوانستند چه بکنند آنها؟ اما بهتر شده از آن وقت - از آن وقت که یک مردکه‌ای هر کاری بکند «لا یُسْأَلُ عَمَّا یَفْعَل» (1) - از آن وقت بهتر شد. منتها نماسید آنی که می‌خواستند. خوب، متمم قانون اساسی با زحمت علما درست شد لکن عمل نکردند [به‌] متمم قانون. الآن این دولت ایران رسمی نیست، دولت رسمی نیست، قانونی نیست. الآن این وکلای ایران قانونی نیستند، اینها رسمی نیستند. به حَسَب قوانین اساسی، این مجلس ایران الآن رسمی نیست. مجلس ایران به حَسَب قانون اساسی باید پنج نفر از فقها ناظر بر آن باشند؛ حالا یک نفرش هم هست؟ اصلاً نظارتی در کار هست؟ اصلاً وکالتی در کار هست؟ یا نصب است؟ قضیه نصب است. نخواستند، خواستند بشود نشد. خوب باز هم تا آن اندازه‌ای که بود باز نهضت روحانیون بود. باز همت روحانیون بود و دیگران هم تبعیت می‌کردند. البته دیگران هم سهم داشتند اما روحانیون هم در صف اول بودند.

صحیفه امام خمینی
Rouhollah Website is licensed under a Creative Commons Attribution 4.0 International License. <Rouhollah Website/>