- » امروز پنجشنبه، 1 آذر 1403
- » پایگاه گسترش آراء و اندیشههای امام خمینی رحمة الله علیه
- » تمامی کتابهای امام خمینی رحمة الله علیه به مرور در سایت قرار خواهد گرفت
ادارات، به همه مدارس، که همه باید تعطیل کنید و همه باید بیایید.
این آزادی است! به طور آزادانه «باید» همه بیایید اما آزادید! در عین حالی که بخشنامه صادر کردند و به همه ادارات، حتی ادارات هم به اینها اعتنا نکردند. این بیچارههایی را که در اتوبوسها نشاندند و آوردند و به آنها گفتند که- از قراری که میگفتند- شما را میخواهیم زیارت ببریم، بین راه که ملتفت شدند که قضیه این حرفها نیست هر که توانست فرار کرد! و آنها هم که آمدند- از قراری که به من اطلاع رسیده- مثل اینکه تشییع جنازه میکنند، هر چه به آنها میگویند که بگو «جاوید» جواب نمیدادند، مثل تشییع جنازه! تعبیر این بوده است به اینکه جمعیت چنان ساکت بودند که مثل اینکه دارند تشییع جنازه میکنند! این تشییع جنازه شاه است.
شاه، ضد اسلام و روحانیت
اینها نمیفهمند؛ باز هم ما نمیتوانیم اینها را آدمشان کنیم. اگر اینها با ملت راه رفته بودند، اگر اینها به خواست ملت توجه کرده بودند، اگر اینها به وظایف خودشان عمل کرده بودند، اگر اینها یک گرایشی به اسلام و قواعد اسلام داشتند، مردم چه مخالفتی میکردند با اینها؟ مردم هر جا دست گذاشتند میبینند که «اعلیحضرت» مخالف است. با تاریخ اسلام مخالف است، یعنی با اسلام. بدترین کارهایی که در زمان حکومت این آدم شده است، این تغییر تاریخ است. موفق نمیشوند لکن این میخواست بشود. بدترین کار. از این کشتارها این بدتر است. این با حیثیت رسول الله بازی کردن است. هر جا مردم دست میگذارند، میبینند که «اعلیحضرت» دست رویش گذاشته و بد کرده. به تاریخشان اینطور، به مدرسههای علمیشان آنطور. تا حالا چند دفعه مدارس ما به غارت رفته و مدارس ما به - عرض کنم - چپاول اینها رفته است. چند دفعه ریختهاند [تا] حالا در مدارس ما. آن وقت به مدرسه فیضیه چند دفعه ریختهاند و اینها جنایت کردند؛ حالا هم به مدرسه حجتیه و مدرسه خان. حالا محل حمله شان اینهاست. و مدرسه حقانی و هر مدرسهای که درِ آن باز است و یک قدری اجتماعات هست. مدرسه خان را تمام - از قراری که میگویند - تمامِ در و پنجرههایش را با تفنگ زدهاند و شکستهاند. در مدرسه
این آزادی است! به طور آزادانه «باید» همه بیایید اما آزادید! در عین حالی که بخشنامه صادر کردند و به همه ادارات، حتی ادارات هم به اینها اعتنا نکردند. این بیچارههایی را که در اتوبوسها نشاندند و آوردند و به آنها گفتند که- از قراری که میگفتند- شما را میخواهیم زیارت ببریم، بین راه که ملتفت شدند که قضیه این حرفها نیست هر که توانست فرار کرد! و آنها هم که آمدند- از قراری که به من اطلاع رسیده- مثل اینکه تشییع جنازه میکنند، هر چه به آنها میگویند که بگو «جاوید» جواب نمیدادند، مثل تشییع جنازه! تعبیر این بوده است به اینکه جمعیت چنان ساکت بودند که مثل اینکه دارند تشییع جنازه میکنند! این تشییع جنازه شاه است.
شاه، ضد اسلام و روحانیت
اینها نمیفهمند؛ باز هم ما نمیتوانیم اینها را آدمشان کنیم. اگر اینها با ملت راه رفته بودند، اگر اینها به خواست ملت توجه کرده بودند، اگر اینها به وظایف خودشان عمل کرده بودند، اگر اینها یک گرایشی به اسلام و قواعد اسلام داشتند، مردم چه مخالفتی میکردند با اینها؟ مردم هر جا دست گذاشتند میبینند که «اعلیحضرت» مخالف است. با تاریخ اسلام مخالف است، یعنی با اسلام. بدترین کارهایی که در زمان حکومت این آدم شده است، این تغییر تاریخ است. موفق نمیشوند لکن این میخواست بشود. بدترین کار. از این کشتارها این بدتر است. این با حیثیت رسول الله بازی کردن است. هر جا مردم دست میگذارند، میبینند که «اعلیحضرت» دست رویش گذاشته و بد کرده. به تاریخشان اینطور، به مدرسههای علمیشان آنطور. تا حالا چند دفعه مدارس ما به غارت رفته و مدارس ما به - عرض کنم - چپاول اینها رفته است. چند دفعه ریختهاند [تا] حالا در مدارس ما. آن وقت به مدرسه فیضیه چند دفعه ریختهاند و اینها جنایت کردند؛ حالا هم به مدرسه حجتیه و مدرسه خان. حالا محل حمله شان اینهاست. و مدرسه حقانی و هر مدرسهای که درِ آن باز است و یک قدری اجتماعات هست. مدرسه خان را تمام - از قراری که میگویند - تمامِ در و پنجرههایش را با تفنگ زدهاند و شکستهاند. در مدرسه