- » امروز پنجشنبه، 1 آذر 1403
- » پایگاه گسترش آراء و اندیشههای امام خمینی رحمة الله علیه
- » تمامی کتابهای امام خمینی رحمة الله علیه به مرور در سایت قرار خواهد گرفت
این آقای کارتر - نمیدانم فهمش اینقدر است یا حقه بازیاش اینقدر است؟! میخواهد اغفال کند؟ آخر کی را میخواهد اغفال کند؟! شاید آنهایی که نمیدانند در ایران چه میگذرد، آنهایی که نمیدانند چه خبر است در ایران. شمایی که میدانید در ایران چه خبر است، مایی که میدانیم در ایران الآن چه خبر است، مردم چه میخواهند و اینها چه میگویند.
اصلاحات ارضی زمینه ساز فقر و آوارگی
مردم میگویند آقا ما میخواهیم نفتمان مال خودمان باشد، ما میخواهیم مملکتمان. آن زراعتی که داشت دوباره برگردد به آن. آقا، زراعت را همچو به هم زدند! این «اصلاحات ارضی» که آقا گفتند و آنقدر طمطراق کردند، «اصلاحات ارضی» به امر دولت امریکا بود برای اینکه بازار درست کنند که چیزهای آنها فروش برود؛ یعنی زراعت ما به هم بخورد، ما محتاج بشویم. الآن هم که میبینید، که هر چی میخواهیم از خارج باید بیاید. زراعت ما این جور شد؛ زراعت ما را آن جور کردند. خوب، مردم ریختند، آن زارعین بیچارهای که دیگر در آنجا نتوانستند زندگی کنند، ریختند به شهرها، به تهران. الآن تهران یک محالّ زیادی، چندین محل، حدود سی - چهل تاست که برای من نوشته بودند، محلههای کوخ نشین، محلههایی که خانههای گِلی دارد که هیچ چیز ندارد که ده نفر عائله در یک چادر کوچکی در این زمستان سردْ زندگی باید بکنند؛ که آب ندارد؛ باید آب را از پنجاه - شصت پله بروند بالا، لب خیابان برسند - تو گودال منزلشان است - لب آن خیابان برسند و از آنجا آب را بردارند بیاورند از این پلهها پایین برای بچههایشان. این چه شد؟ برای اینکه «اصلاحات ارضی» فرمودند! [با] اصلاحات ارضی به هم خورد اوضاع دهقانها. و وقتی که به هم خورد اوضاع آنها، چاره نداشتند که رو بیاورند به شهرستانها. آمدند شهرستانها و این شد. وضع بیچارهها اینطور شد. از آن طرف وضع زراعت ما به هم خورد. ایرانی که مرکز زراعت بود، شاید آذربایجان ایران بس بود برای ایران [و] باقی آن را باید صادر کنند، الآن به اندازه یک ماه، سی روز یا سی
اصلاحات ارضی زمینه ساز فقر و آوارگی
مردم میگویند آقا ما میخواهیم نفتمان مال خودمان باشد، ما میخواهیم مملکتمان. آن زراعتی که داشت دوباره برگردد به آن. آقا، زراعت را همچو به هم زدند! این «اصلاحات ارضی» که آقا گفتند و آنقدر طمطراق کردند، «اصلاحات ارضی» به امر دولت امریکا بود برای اینکه بازار درست کنند که چیزهای آنها فروش برود؛ یعنی زراعت ما به هم بخورد، ما محتاج بشویم. الآن هم که میبینید، که هر چی میخواهیم از خارج باید بیاید. زراعت ما این جور شد؛ زراعت ما را آن جور کردند. خوب، مردم ریختند، آن زارعین بیچارهای که دیگر در آنجا نتوانستند زندگی کنند، ریختند به شهرها، به تهران. الآن تهران یک محالّ زیادی، چندین محل، حدود سی - چهل تاست که برای من نوشته بودند، محلههای کوخ نشین، محلههایی که خانههای گِلی دارد که هیچ چیز ندارد که ده نفر عائله در یک چادر کوچکی در این زمستان سردْ زندگی باید بکنند؛ که آب ندارد؛ باید آب را از پنجاه - شصت پله بروند بالا، لب خیابان برسند - تو گودال منزلشان است - لب آن خیابان برسند و از آنجا آب را بردارند بیاورند از این پلهها پایین برای بچههایشان. این چه شد؟ برای اینکه «اصلاحات ارضی» فرمودند! [با] اصلاحات ارضی به هم خورد اوضاع دهقانها. و وقتی که به هم خورد اوضاع آنها، چاره نداشتند که رو بیاورند به شهرستانها. آمدند شهرستانها و این شد. وضع بیچارهها اینطور شد. از آن طرف وضع زراعت ما به هم خورد. ایرانی که مرکز زراعت بود، شاید آذربایجان ایران بس بود برای ایران [و] باقی آن را باید صادر کنند، الآن به اندازه یک ماه، سی روز یا سی