- » امروز یکشنبه، 4 آذر 1403
- » پایگاه گسترش آراء و اندیشههای امام خمینی رحمة الله علیه
- » تمامی کتابهای امام خمینی رحمة الله علیه به مرور در سایت قرار خواهد گرفت
و سه روز، آنهایی که اطلاعات دارند و حساب کردند میگویند ایران به اندازه سی و سه.
روزش برای خودش چیز دارد، باقی آن را باید از خارج بیاورند!
اعتراض ملت به شاه و امریکا
خوب، این ایرانیها جمع شدند؛ همه ایرانیها الآن صدایشان درآمده، الآن سرتاسر.
ایران اعتصاب است. اگر این حکومت نظامی و نظام را بردارند، مردم این دستگاه را به قدر یک ساعت میپیچندش به هم و بیرونش میاندازند، برای اینکه بد دیدند از اینها این مردم، میخواهند آزادشان کنند و از رفاه بدشان میآید؟! از زندگانی خوب بدشان میآید؟! میگویند ما حتماً باید توی خاکها بخوابیم؟! یا میبینند که مال اینها را دارند میخورند و اینها را خاک نشین کردند؟ دادشان این است. آقای کارتر چه میگوید؟ آخر اینها چه میگویند؟ چرا این نفتهای ما را میبرند؟ آن هم مجّان میبرند؛ میبرند و آقایان میگویند که ما اسلحه خریدیم. تو اسلحه میخواهی چه کنی؟ اسلحهای که خریدند اسلحهای است که فرمش را اینها نمیدانند، ایران نمیتواند استعمال کند این اسلحه را این چیزهایی که آنها درست کردند، شیاطین خودشان میتوانند عمل بکنند، اینها نمی توانند. مستشارها آمدند برای اینکه در اینجا باشند؛ هم نظام ما را نظام انگل بار بیاورند که هست، و هم اینجا مطالعات بکنند که چه جور بهتر میشود این لقمه چرب را خورد و آنطور ماند. آنطور باشد [و] این ملت حرف نزند. اگر حرف بزند یک ملت وحشی است! یک ملت وحشی است که داد میزند که آقا ما را آزاد کنید! یک ملت وحشی است که داد میزند که آقا مال ما را نخورید! اما آنها وحشی نیستند، آنها مترقی هستند! مال مردم را باید بخورند آنها، باید غارت کنند!
این ملت ما الآن صدایشان - از بچه کوچکش تا پیرمردش صدایشان - درآمده برای اینکه میبینند که مملکتشان دارد سقوط میکند، دارد از بین میرود این مملکت. باید به فریاد این مملکت برسند؛ و لهذا میبینید که جان میدهند. بچههایشان را هم میکشند و آنها میگویند نه، باید کرد. دنبال میروند باز. این وضع ایران ما و این وضع این دولتهای
روزش برای خودش چیز دارد، باقی آن را باید از خارج بیاورند!
اعتراض ملت به شاه و امریکا
خوب، این ایرانیها جمع شدند؛ همه ایرانیها الآن صدایشان درآمده، الآن سرتاسر.
ایران اعتصاب است. اگر این حکومت نظامی و نظام را بردارند، مردم این دستگاه را به قدر یک ساعت میپیچندش به هم و بیرونش میاندازند، برای اینکه بد دیدند از اینها این مردم، میخواهند آزادشان کنند و از رفاه بدشان میآید؟! از زندگانی خوب بدشان میآید؟! میگویند ما حتماً باید توی خاکها بخوابیم؟! یا میبینند که مال اینها را دارند میخورند و اینها را خاک نشین کردند؟ دادشان این است. آقای کارتر چه میگوید؟ آخر اینها چه میگویند؟ چرا این نفتهای ما را میبرند؟ آن هم مجّان میبرند؛ میبرند و آقایان میگویند که ما اسلحه خریدیم. تو اسلحه میخواهی چه کنی؟ اسلحهای که خریدند اسلحهای است که فرمش را اینها نمیدانند، ایران نمیتواند استعمال کند این اسلحه را این چیزهایی که آنها درست کردند، شیاطین خودشان میتوانند عمل بکنند، اینها نمی توانند. مستشارها آمدند برای اینکه در اینجا باشند؛ هم نظام ما را نظام انگل بار بیاورند که هست، و هم اینجا مطالعات بکنند که چه جور بهتر میشود این لقمه چرب را خورد و آنطور ماند. آنطور باشد [و] این ملت حرف نزند. اگر حرف بزند یک ملت وحشی است! یک ملت وحشی است که داد میزند که آقا ما را آزاد کنید! یک ملت وحشی است که داد میزند که آقا مال ما را نخورید! اما آنها وحشی نیستند، آنها مترقی هستند! مال مردم را باید بخورند آنها، باید غارت کنند!
این ملت ما الآن صدایشان - از بچه کوچکش تا پیرمردش صدایشان - درآمده برای اینکه میبینند که مملکتشان دارد سقوط میکند، دارد از بین میرود این مملکت. باید به فریاد این مملکت برسند؛ و لهذا میبینید که جان میدهند. بچههایشان را هم میکشند و آنها میگویند نه، باید کرد. دنبال میروند باز. این وضع ایران ما و این وضع این دولتهای