چطور رفتار می‌کرد. حضرت امیر - سلام الله علیه - می‌فرماید که شنیدم که یک لشکر می‌آمدند - ظاهراً لشکر معاویه بوده است - آمدند در کجا و یک خلخال از پای یک ذمیه ربودند، چه کردند؛ یک خلخال از پای یک ذمیه، از پای یک زن یهودی یا نصرانی ربوده‌اند؛ بعد نقل است که ایشان فرمودند اگر انسان بمیرد برای این، چیزی نیست. یک همچو انسانی، ما یک همچو حاکمی می‌خواهیم. ما دنبال یک همچو رژیمی می‌گردیم که حاکم آن، سلطانش - من جسارت می‌کنم که حضرت امیر را بگویم سلطان - حاکمش، امامش، آنکه سلطه‌اش بر مملکتها، از حجاز گرفته تا ایران، تا مصر، تا کجا بوده است، نسبت به رعیت- آن هم آن کسی که خارج از مذهبش بوده- اینطور عواطف داشته است؛ و خودش وقتی همان روزی که با ایشان بیعت کردند به سلطنت، به اصطلاح، و به امامت و خلافت، همان روز، بعد از اینکه این کار را کردند، آن کلنگش را برداشت رفت سراغ کارش، که کار می‌کرد خودش با دست خودش. آن وقت می‌کرد برای چی؟ آن قنات را وقتی که درآورد، یک کسی گفت که مثلاً مبارک است، چه است، فرمود که مبارک برای ورثه است. بعد گفت: [قلم‌] بیاورید، وقف کرد آنجا را برای مستمندان (1). ما یک همچو حاکمی، طالب یک همچنین حاکمی هستیم که وقتی محاسبه حساب بیت المال را نشسته است و می‌کند، یک چراغ، آن چراغهای آن وقت نفتی بوده است یا چه بوده یا پیه [سوز] بوده است، هر چه بوده است، این روشن بود و حضرت داشت حساب می‌کرد بیت المال را؛ یک کسی آمد آنجا با حضرت خواست بنشیند صحبتی دیگر بکند، حضرت آن چراغ را خاموش کرد فرمود که تا حالا من حساب بیت المال را می‌کردم، این چراغ مال بیت المال است؛ از بیت المال برای خودش صرف می‌کردم، حالا تو می‌خواهی با من صحبت کنی، صحبت دیگری است ربطی به بیت المال ندارد، خوب چراغش را چرا ما روشن کنیم. البته کسی قدرت ندارد مثل حضرت امیر عمل کند، هیچ کس در عالَم نمی‌تواند اینطور [باشد]، لکن ما یک حاکمی می‌خواهیم که دزد نباشد! ما

صحیفه امام خمینی
Rouhollah Website is licensed under a Creative Commons Attribution 4.0 International License. <Rouhollah Website/>