- » امروز پنجشنبه، 1 آذر 1403
- » پایگاه گسترش آراء و اندیشههای امام خمینی رحمة الله علیه
- » تمامی کتابهای امام خمینی رحمة الله علیه به مرور در سایت قرار خواهد گرفت
اینقدر حالا راضی شده ایم که لااقل اینقدر دزدی نکند، اینقدر مال این ملت را چپاول نکند، اینقدر ظلم به این ملت نکند.
حرکات مذبوحانه
عرض کردم در ولادت آن آقا، حضرت رسول - سلام الله علیه - آتشکدهها خاموش شد، یا کنایه از اینکه این مبدأ خاموش کردن آتشکدههای ظلم است، و ایشان (1) میخواست این را روشنش کند. در اطراف یزد تأیید کرده است، از قراری که گفتهاند، بعض آتشکدهها را. تاریخ را هم تغییر داد؛ و بنا داشت که این کارها را یکی بعد از دیگری بکند که ملت به داد ما رسید و پایههای کنگرههای قصر کسری فرو ریخت، کنایه از اینکه ظلم باید بریزد. ایشان را میبینید که با این ملت چه کرد؟ چه ظلمها به این ملت کرد و دارد میکند؟ حالایی که این نَفَسهای آخر هست و حرکات مذبوحانه است، حالا تازه یک فکرهایی به کلهاش افتاده است! به اسم کولیها، در کرمان، و از قراری که میگویند به اسم کولیها به اسم بیابانگردها، یک دستهای آوردهاند، حالا اگر یک چیزی به آنها داده باشند و آوردهاند نمیدانم؛ اما نظیر مدرسه فیضیه و آن سال که دیگر ما حاضر بودیم و در قم بودیم که این سازمان امنیتیها و این کماندوها را به اسم «دهقان» ها ریختند در مدرسه فیضیه و قرآن آتش زدند، عمامهها آتش زدند، اشخاص [را] از پشت بام انداختند پایین و از بین بردند با کماندوها، به اسم اینکه دهقانها، دهقانها نمیخواهند؛ دیگر آخوند نمیخواهند! اینها دیگر قرآن نمیخواهند! آخوند نمیخواهند! دهقان اینجور است؟ دهقان هر وقت هم از او بپرسی، هم قرآن را میخواهد و هم اسلام [را]؛ [آنها] عاشق اسلامند.
خاطرهای از خنثی کردن یکی از توطئهها در سال 42
دهقانهای ما این کماندوها و اینهایی است که شما تربیت کردید برای اینکه اسلام را بکوبید؟ آن وقت آن کار را کردند که ما بودیم و حاضرِ وَقْعه (2) بودیم؛ حتی منزل ما هم
حرکات مذبوحانه
عرض کردم در ولادت آن آقا، حضرت رسول - سلام الله علیه - آتشکدهها خاموش شد، یا کنایه از اینکه این مبدأ خاموش کردن آتشکدههای ظلم است، و ایشان (1) میخواست این را روشنش کند. در اطراف یزد تأیید کرده است، از قراری که گفتهاند، بعض آتشکدهها را. تاریخ را هم تغییر داد؛ و بنا داشت که این کارها را یکی بعد از دیگری بکند که ملت به داد ما رسید و پایههای کنگرههای قصر کسری فرو ریخت، کنایه از اینکه ظلم باید بریزد. ایشان را میبینید که با این ملت چه کرد؟ چه ظلمها به این ملت کرد و دارد میکند؟ حالایی که این نَفَسهای آخر هست و حرکات مذبوحانه است، حالا تازه یک فکرهایی به کلهاش افتاده است! به اسم کولیها، در کرمان، و از قراری که میگویند به اسم کولیها به اسم بیابانگردها، یک دستهای آوردهاند، حالا اگر یک چیزی به آنها داده باشند و آوردهاند نمیدانم؛ اما نظیر مدرسه فیضیه و آن سال که دیگر ما حاضر بودیم و در قم بودیم که این سازمان امنیتیها و این کماندوها را به اسم «دهقان» ها ریختند در مدرسه فیضیه و قرآن آتش زدند، عمامهها آتش زدند، اشخاص [را] از پشت بام انداختند پایین و از بین بردند با کماندوها، به اسم اینکه دهقانها، دهقانها نمیخواهند؛ دیگر آخوند نمیخواهند! اینها دیگر قرآن نمیخواهند! آخوند نمیخواهند! دهقان اینجور است؟ دهقان هر وقت هم از او بپرسی، هم قرآن را میخواهد و هم اسلام [را]؛ [آنها] عاشق اسلامند.
خاطرهای از خنثی کردن یکی از توطئهها در سال 42
دهقانهای ما این کماندوها و اینهایی است که شما تربیت کردید برای اینکه اسلام را بکوبید؟ آن وقت آن کار را کردند که ما بودیم و حاضرِ وَقْعه (2) بودیم؛ حتی منزل ما هم