- » امروز پنجشنبه، 1 آذر 1403
- » پایگاه گسترش آراء و اندیشههای امام خمینی رحمة الله علیه
- » تمامی کتابهای امام خمینی رحمة الله علیه به مرور در سایت قرار خواهد گرفت
گفتند که باید باشی سر سلطنت!» یک سلطنت غیرقانونی! از اول یک سلطنت غیرقانونی. یاغی است این شاه، نه اینکه شاه پدرش یاغی بود، خودش هم یاغی است؛ منتها مردم نمیتوانستند حرف بزنند. حالا بحمدالله میتوانند حرف بزنند؛ حالا کشته میدهند و حرف میزنند.
برکناری شاه به جرم خیانت
همه حرف ملت ما این است که این آدم، یک آدمی است که خیانت [کرده]، بر فرض اینکه یک سلطنت قانونی، فرض کنید، فرض کنید که خیر، سلطنت قانونی و به قانونِ صحیح هم- که همهاش باطل است، لکن ما حالا فرض میکنیم- یک نفر آدمی که سلطنت قانونی داشته باشد به حَسَب قانون اساسی، اگر به ملتی خیانت کرد، اگر تخلف از قوانین اساسی کرد این عزل است، این دیگر سلطان نیست.
این آدم در تمام دوره سلطنتش مردم را از آزادی [محروم و] آزادی را از مردم سلب کرده؛ این را خودش هم قبول دارد! اینکه میگوید «من آزادی میدهم»، دلیل بر این است که آزادی را گرفته بوده! تو جیبشان بوده، حالا میخواهد بدهد! این اقرار به جرم است. اگر در محاکم این محاکمه بشود - که ان شاء الله بشود - اینکه میگوید «من آزادی به ملت دادم، آزادی به ملت دادم» ملت، آزاد هست به حَسَب قانون اساسی؛ به حَسَب شرع ملت آزاد است؛ قانون اساسی، ملت را آزاد کرده؛ حالا شما آزادی دادید؟! معلوم میشود که آزادی را گرفته بودید حالا میخواهید بدهید! این اقرار به جرم است.
فریاد آزادیخواهی مردم
صدای مردم و فریاد مردم این است که ما آزادی نداشتیم در زمان سلطنت این [شاه] و پدرش. از اول تا حالا آزادی را به چشم خودشان جوانهای ما ندیدند؛ نمیدانند مزه آزادی چیست. هر جا چشمشان را باز کردند، یک پاسبان بالای سرشان بوده؛ و یک نظامی بالا سرشان بوده و یک مأمور دولت بالا سرشان بوده و یک چپاولگر بالا سرشان بوده؛ اصلاً ندیدند اینها [آزادی را]؛ یک روزِ آزاد ندیدند؛ ما هم ندیدیم. برای اینکه از زمان رضا شاه تا حالا [در] هیچ مسئلهای آزادی در کار نبوده. یک داد مردم این است که
برکناری شاه به جرم خیانت
همه حرف ملت ما این است که این آدم، یک آدمی است که خیانت [کرده]، بر فرض اینکه یک سلطنت قانونی، فرض کنید، فرض کنید که خیر، سلطنت قانونی و به قانونِ صحیح هم- که همهاش باطل است، لکن ما حالا فرض میکنیم- یک نفر آدمی که سلطنت قانونی داشته باشد به حَسَب قانون اساسی، اگر به ملتی خیانت کرد، اگر تخلف از قوانین اساسی کرد این عزل است، این دیگر سلطان نیست.
این آدم در تمام دوره سلطنتش مردم را از آزادی [محروم و] آزادی را از مردم سلب کرده؛ این را خودش هم قبول دارد! اینکه میگوید «من آزادی میدهم»، دلیل بر این است که آزادی را گرفته بوده! تو جیبشان بوده، حالا میخواهد بدهد! این اقرار به جرم است. اگر در محاکم این محاکمه بشود - که ان شاء الله بشود - اینکه میگوید «من آزادی به ملت دادم، آزادی به ملت دادم» ملت، آزاد هست به حَسَب قانون اساسی؛ به حَسَب شرع ملت آزاد است؛ قانون اساسی، ملت را آزاد کرده؛ حالا شما آزادی دادید؟! معلوم میشود که آزادی را گرفته بودید حالا میخواهید بدهید! این اقرار به جرم است.
فریاد آزادیخواهی مردم
صدای مردم و فریاد مردم این است که ما آزادی نداشتیم در زمان سلطنت این [شاه] و پدرش. از اول تا حالا آزادی را به چشم خودشان جوانهای ما ندیدند؛ نمیدانند مزه آزادی چیست. هر جا چشمشان را باز کردند، یک پاسبان بالای سرشان بوده؛ و یک نظامی بالا سرشان بوده و یک مأمور دولت بالا سرشان بوده و یک چپاولگر بالا سرشان بوده؛ اصلاً ندیدند اینها [آزادی را]؛ یک روزِ آزاد ندیدند؛ ما هم ندیدیم. برای اینکه از زمان رضا شاه تا حالا [در] هیچ مسئلهای آزادی در کار نبوده. یک داد مردم این است که