- » امروز پنجشنبه، 1 آذر 1403
- » پایگاه گسترش آراء و اندیشههای امام خمینی رحمة الله علیه
- » تمامی کتابهای امام خمینی رحمة الله علیه به مرور در سایت قرار خواهد گرفت
قانون اساسی رفتار میکنم» فرضاً که راست بگوید - راست که نمیگوید، لکن فرضاً که راست بگوید - یک کسی که این همه جنایت کرده و این همه کشتار از مردم کرده، حالا میگوید «توبه کردم» مگر میپذیرند از تو؟ کسی که امر میکند به کشتن غیر ولو خودش نکشد، امر میکند به کشتن غیر، یک نفر، به کشتن یک نفر، این در اسلام محکوم به حبس ابد است. کسی که امر کرده است ملتی را فوج فوج کشتهاند، حالا میگوید که من همین سلطنت میکنم و حکومت نمیکنم!! تو غلط میکنی سلطنت میکنی! سلطنت مال آن است که قانونی باشد سلطنتش؛ آن وقت مطابق قانون اساسی سلطنت بکند و حکومت نکند.
پهلوی، سلسله سرنیزه و زور
ما همه اطلاع داریم که اصلاًروی قوانین نیست سلطنت پهلوی. و سلسله پهلوی، اوّلی که رضا شاه آمد به ایران و کودتا کرد، اولش به شکل یک صاحب منصب بود و بعد وزیر جنگ شد و بعدش حکومت موقت شد و با سرنیزه تمام اینها شد. ملت ایران، ابتدائاً ملتفت نبودند که این چه آدمی است، صحبتی نمیکردند، لکن بعد کم کم آنروی واقعیش را نشان داد که یک آدمی است که از هیچ چیز نمیگذرد. تمام حیثیات ایران را از دست داد این آدم، و با زور، با سرنیزه، مجلس درست کرد. این مجلسی که او درست کرد؛ برای اینکه خلع قاجاریه را بکند و خودش به سلطنت برسد، یک مجلسی نبود که به مردم ارتباط داشته باشد. مردم اطلاعی از آن نداشتند، کاری به آن نداشتند. ولیکن خود آنها، خود سرنیزه مجلس درست کرد! با سرنیزه اینهایی که در مجلس بودند برای او رأی دادند. همهاش قضیه رأی بود! این موادی که از قانون اساسی برداشتند و جایش یک مواد دیگر گذاشتند؛ یعنی سلطنت قاجاریه را گفتند «نه» و سلطنت اینها را گفتند «آره» این همهاشروی سرنیزه بود، قانونی نبود اینها. اصلاً این موادی که الآن هست از مواد قانون اساسی نیست؛ قانون اساسی این مواد را نداشت. این با سرنیزه [آمد] مردم هم هیچ اطلاعی نداشتند. برخلاف میل یک ملت، با سرنیزه، ایشان آمد سر کار؛ برخلاف قانون اساسی. سلطنت بعد از او منتقل شد به پسرش، و خود پسرش هم گفت که «من را متفقین
پهلوی، سلسله سرنیزه و زور
ما همه اطلاع داریم که اصلاًروی قوانین نیست سلطنت پهلوی. و سلسله پهلوی، اوّلی که رضا شاه آمد به ایران و کودتا کرد، اولش به شکل یک صاحب منصب بود و بعد وزیر جنگ شد و بعدش حکومت موقت شد و با سرنیزه تمام اینها شد. ملت ایران، ابتدائاً ملتفت نبودند که این چه آدمی است، صحبتی نمیکردند، لکن بعد کم کم آنروی واقعیش را نشان داد که یک آدمی است که از هیچ چیز نمیگذرد. تمام حیثیات ایران را از دست داد این آدم، و با زور، با سرنیزه، مجلس درست کرد. این مجلسی که او درست کرد؛ برای اینکه خلع قاجاریه را بکند و خودش به سلطنت برسد، یک مجلسی نبود که به مردم ارتباط داشته باشد. مردم اطلاعی از آن نداشتند، کاری به آن نداشتند. ولیکن خود آنها، خود سرنیزه مجلس درست کرد! با سرنیزه اینهایی که در مجلس بودند برای او رأی دادند. همهاش قضیه رأی بود! این موادی که از قانون اساسی برداشتند و جایش یک مواد دیگر گذاشتند؛ یعنی سلطنت قاجاریه را گفتند «نه» و سلطنت اینها را گفتند «آره» این همهاشروی سرنیزه بود، قانونی نبود اینها. اصلاً این موادی که الآن هست از مواد قانون اساسی نیست؛ قانون اساسی این مواد را نداشت. این با سرنیزه [آمد] مردم هم هیچ اطلاعی نداشتند. برخلاف میل یک ملت، با سرنیزه، ایشان آمد سر کار؛ برخلاف قانون اساسی. سلطنت بعد از او منتقل شد به پسرش، و خود پسرش هم گفت که «من را متفقین