- » امروز چهارشنبه، 28 آذر 1403
- » پایگاه گسترش آراء و اندیشههای امام خمینی رحمة الله علیه
- » تمامی کتابهای امام خمینی رحمة الله علیه به مرور در سایت قرار خواهد گرفت
محتوایش را وقتی بروی میبینی آقای «ارتشبد» محتوا ندارد!
ارتش رضا خان در برابر متفقین
در آن وقت که هجوم کردند این خارجیها به ایران قوای متفقین به ایران - قبل از آمدن آنها همین حرفها بود؛ این الفاظ بیمحتوا بود که «اعلیحضرت» (1) - آن وقت «اعلیحضرت» او بود دیگر، این (2) آن وقت نبودش؛ «اعلیحضرت» او بود و همه ظلمها هم به ارث به این رسیده مع الاضافه! این چون رو به «تمدن» است اضافه کرده است! - اگرچه بکند دست همه را کوتاه کرده است. دیگر همه ایران همچو مستقل شده است که همه چیز چه شده است و لشکرْ چه و پلیسْ چه و از این حرفها. چون اهل علم و علما را کتک میزدند و به کلانتریها میبردند و اهانت میکردند و زنها را آنقدر به آنها ظلم کردهاند - که خدا میداند چه مصیبتها در ایران ما کشیدیم - و مردها را چه و بچهها، همه بساط را درآورده بودند، در تبلیغات این بود که دیگر هیچ مملکتی در مقابل مملکت ما مثلاً کذا! آن وقت ظرفا میگفتند که «آن یکی که دو نداشت»، آن عبارت از آن چیزی بود که راجع به جنگی که اینها میخواستند بکنند و حفظ بکنند سرحدات را، اعلامیه اول بود، دیگر دومی نداشت! آن سه ساعت طول کشیده بود! وقتی رضا شاه به یکی از صاحب منصبها گفته بود چه، گفته بود که یک ربع هم نباید طول بکشد! ما چیزی نداشتیم، آنها همه چیز داشتند. سربازها را خودم توی خیابانهای تهران دیدم که راه افتادهاند همین طور، سربازخانهها را رها کردهاند و راه افتادهاند توی خیابانها برای اینکه سرباز نبود، ارتش نبود. شما حالا خیال میکنید ما یک ارتشی دویست و پنجاه هزار یا سیصد و پنجاه هزار نفری داریم که ارتش است برای ما؟ الفاظ همان الفاظ است که در همه ممالک استعمال میشود، از صاحب منصبش گرفته تا پایین، الفاظش همان الفاظ است ولی محتوایش را وقتی که ملاحظه کنید محتوا ندارد؛ عوض شده همه چیزها. باقیش هم شما به همین ترتیب.
ارتش رضا خان در برابر متفقین
در آن وقت که هجوم کردند این خارجیها به ایران قوای متفقین به ایران - قبل از آمدن آنها همین حرفها بود؛ این الفاظ بیمحتوا بود که «اعلیحضرت» (1) - آن وقت «اعلیحضرت» او بود دیگر، این (2) آن وقت نبودش؛ «اعلیحضرت» او بود و همه ظلمها هم به ارث به این رسیده مع الاضافه! این چون رو به «تمدن» است اضافه کرده است! - اگرچه بکند دست همه را کوتاه کرده است. دیگر همه ایران همچو مستقل شده است که همه چیز چه شده است و لشکرْ چه و پلیسْ چه و از این حرفها. چون اهل علم و علما را کتک میزدند و به کلانتریها میبردند و اهانت میکردند و زنها را آنقدر به آنها ظلم کردهاند - که خدا میداند چه مصیبتها در ایران ما کشیدیم - و مردها را چه و بچهها، همه بساط را درآورده بودند، در تبلیغات این بود که دیگر هیچ مملکتی در مقابل مملکت ما مثلاً کذا! آن وقت ظرفا میگفتند که «آن یکی که دو نداشت»، آن عبارت از آن چیزی بود که راجع به جنگی که اینها میخواستند بکنند و حفظ بکنند سرحدات را، اعلامیه اول بود، دیگر دومی نداشت! آن سه ساعت طول کشیده بود! وقتی رضا شاه به یکی از صاحب منصبها گفته بود چه، گفته بود که یک ربع هم نباید طول بکشد! ما چیزی نداشتیم، آنها همه چیز داشتند. سربازها را خودم توی خیابانهای تهران دیدم که راه افتادهاند همین طور، سربازخانهها را رها کردهاند و راه افتادهاند توی خیابانها برای اینکه سرباز نبود، ارتش نبود. شما حالا خیال میکنید ما یک ارتشی دویست و پنجاه هزار یا سیصد و پنجاه هزار نفری داریم که ارتش است برای ما؟ الفاظ همان الفاظ است که در همه ممالک استعمال میشود، از صاحب منصبش گرفته تا پایین، الفاظش همان الفاظ است ولی محتوایش را وقتی که ملاحظه کنید محتوا ندارد؛ عوض شده همه چیزها. باقیش هم شما به همین ترتیب.