- » امروز دوشنبه، 5 آذر 1403
- » پایگاه گسترش آراء و اندیشههای امام خمینی رحمة الله علیه
- » تمامی کتابهای امام خمینی رحمة الله علیه به مرور در سایت قرار خواهد گرفت
ایشان - مثلاً - چطور میگویم و ایشان هم اگر ببیند که یک خواست ملت را دادند، یک قدری عمل ببیند، ملت هم اگر عمل ببیند، خوب یک قدری آرام میشود لکن ملت عمل ندیده است. این دولت - مثلاً - که آمده است، عمل نکرده است؛ خوب است من - ایشان نگفته این را دیگر، لازمه حرف این است - بیایم که عمل نشان بدهم! یک چیزی مردم ببینند، یک آزادیای مردم به چشمشان بخورد، آرام بشوند!
پاسخ به ادعای تجزیه ایران بدون شاه
پس این مطلبی که حالا ما به آن مبتلا شده ایم، این مانور دیگری است که با این صورت به میدان آمده. آن با «آشتی» آمده بود، این با «مصلحت خواهی» که یک آدمی است وطندوست و وطنخواه و - عرض میکنم - به قول خودش وطن پرست، این برای خاطر اینکه مملکت مبادا یکوقت از دست برود، جانفشانی کرده و - عرض میکنم - این زحمت را به خودش داده که بیاید و ملاقات کند با شاه و بعد هم برود به قم - که نمیدانم آیا راهش دادند یا نه، بعضی شان راه نداده بودند، نمیدانم حالا به تمام معنی - برود به قم و بعد هم نجات بدهد مملکت را از این نقشهای که - مثلاً من عرض میکنم - از این طرحی که خمینی دارد و داده و مملکت به خطر افتاده! ایشان با این ملاقاتِ شاه و با آن رفتن قم - که آیا راهش دادند یا نه - این مملکت را نجات بدهد! «جانفشانی» کرده و - عرض میکنم که - از همه چیز گذشته است برای نجات این مملکت! میگوید که من که در قم رفتم دیدم این ناآرامی قم و این تظاهرات قم و این فریادهای قم را، خوب، خودم دیدم چه جوری است؛ اینها آرام نمیشوند مگر اینکه یک چیزی ببینند از ما؛ یک دولتیروی کار بیاید که یک چیزی ازش ببینند. و لازمه این حرف این است که ایشان تشکیل دولت بدهند و عرض میکنم که این ناآرامیها را ساکت کنند و یک آزادی بدهند و این چیزها؛ و لابد مشروبخانهها را هم ببندند و یک کار دیگر بکنند ولکن «اعلیحضرت» باشند، ایشان باشند که مبادا یکوقت این مملکت به دست روس و انگلیس بیفتد! این قدرت «اعلیحضرت» است که الآن روسها را به جای خودشان آنجا نشانده است و امریکا را هم به جای خودش آنجا نشانده! [خنده حضار] این قدرت را حق
پاسخ به ادعای تجزیه ایران بدون شاه
پس این مطلبی که حالا ما به آن مبتلا شده ایم، این مانور دیگری است که با این صورت به میدان آمده. آن با «آشتی» آمده بود، این با «مصلحت خواهی» که یک آدمی است وطندوست و وطنخواه و - عرض میکنم - به قول خودش وطن پرست، این برای خاطر اینکه مملکت مبادا یکوقت از دست برود، جانفشانی کرده و - عرض میکنم - این زحمت را به خودش داده که بیاید و ملاقات کند با شاه و بعد هم برود به قم - که نمیدانم آیا راهش دادند یا نه، بعضی شان راه نداده بودند، نمیدانم حالا به تمام معنی - برود به قم و بعد هم نجات بدهد مملکت را از این نقشهای که - مثلاً من عرض میکنم - از این طرحی که خمینی دارد و داده و مملکت به خطر افتاده! ایشان با این ملاقاتِ شاه و با آن رفتن قم - که آیا راهش دادند یا نه - این مملکت را نجات بدهد! «جانفشانی» کرده و - عرض میکنم که - از همه چیز گذشته است برای نجات این مملکت! میگوید که من که در قم رفتم دیدم این ناآرامی قم و این تظاهرات قم و این فریادهای قم را، خوب، خودم دیدم چه جوری است؛ اینها آرام نمیشوند مگر اینکه یک چیزی ببینند از ما؛ یک دولتیروی کار بیاید که یک چیزی ازش ببینند. و لازمه این حرف این است که ایشان تشکیل دولت بدهند و عرض میکنم که این ناآرامیها را ساکت کنند و یک آزادی بدهند و این چیزها؛ و لابد مشروبخانهها را هم ببندند و یک کار دیگر بکنند ولکن «اعلیحضرت» باشند، ایشان باشند که مبادا یکوقت این مملکت به دست روس و انگلیس بیفتد! این قدرت «اعلیحضرت» است که الآن روسها را به جای خودشان آنجا نشانده است و امریکا را هم به جای خودش آنجا نشانده! [خنده حضار] این قدرت را حق