- » امروز شنبه، 3 آذر 1403
- » پایگاه گسترش آراء و اندیشههای امام خمینی رحمة الله علیه
- » تمامی کتابهای امام خمینی رحمة الله علیه به مرور در سایت قرار خواهد گرفت
مملکت را مهار کنند؛ ما داریم؛ خوردنها زیاد است! حلقومها خیلی گشاد است! تمام نفت را در یک حلقوم، دو تا حلقوم فرو میبرند. البته مملکت [را] دیگر ورشکست میکند. آنقدر بخور هست که هر چه درآید از این مملکت، این بخورها زیادتر دهانشان باز است، حلقومشان باز است! ما میخواهیم این حلقومها را ببندیم. این مردمی که حلقومهایشان خیلی کوچک است، به اینها یک تقسیمی بشود؛ یک چیزی به اینها برسد. ما یک همچو حکومتی میخواهیم نه حکومتی که همهاش خودش و عائلهاش ببلعد و بخورد و برود، حالا ادعا بکند بیایید محاکمه کنید اینها را! بیایید این اموال اینها را صورت بگیرید محاکمه کنید! آخر برای کی این حرفها را مردک میزنی؟ مگر مردم نمیشناسند تو را؟! نشناختند تو را؟! تو واقعاً میخواهی محاکمه کنی عائله خودت و خواهرهای خودت را؟! تو خودت را بنشین محاکمه کن! اجازه بده خودت را محاکمه کنند! ببینیم خودت چقدر خوردی! تو رأس دزدها و سارقها هستی! تو، تمام خیانتها را تو کردی؛ خواهرهایت هم دنبال تو هستند، آنها هم مثل تو. برادر و خواهر و عمو و عموزاده و هر چه دارد! دیگر هر چی هست! میگویند شصت هزار نفر همین عائله و بسته و آنهایی که با او - با آنها هستند هست، میگویند شصت هزار نفرند! شاید هم بیشتر باشد. همه منافع مملکت ما توی این حلقومها دارد فرو میرود، آن وقت میگویند اقتصاد ما اقتصاد کذاست! چیه، فکر اقتصاد را کرده اید؟ ما فکر این را کردیم که وقتی این منها بشود، این خوراک حلقومهای گشاد منها بشود، منافع مملکت ما به قدر خودش بیشتر هست. ما غنی هم هستیم. دزدیها زیاد است، خوراک زیاد است، حلقومها گشاد است، ویلاهای خارجی باید اداره بشود، باید به اشخاص خارج، به مطبوعات خارجی سالی - نمیدانم - صد میلیون دلار بدهند (1) که از آقا تعریف بکنند و بگویند که ایشان عدالت اجتماعی دارد، و ملت ایران نرسیدند به این حدی که آزاد بشوند! یعنی چه نرسیدند به این حد؟ ملت ایران نمیخواهند آزاد بشوند؟! نرسیدند به آن حد که آزاد