- » امروز جمعه، 2 آذر 1403
- » پایگاه گسترش آراء و اندیشههای امام خمینی رحمة الله علیه
- » تمامی کتابهای امام خمینی رحمة الله علیه به مرور در سایت قرار خواهد گرفت
وقت پیش از این اصلاً نه وزیری و نه وکیلی و نه چیزی، هر چه او میگوید آن باید بشود، چیزهای دیگر چه است! - پس این مطلب را نمیشود گفت که نمیتوانیم بگوییم که این کارها همه خوب بوده است و اینکه کرده است، خوب کاری کرده است. این را نمیتوانیم بگوییم.
نمی توانیم بگوییم که این کارها بد بوده لکن شاه بیاطلاع بوده است از این مسائل؛ و اینها همین طور خودبه خود دیگران کردهاند و نسبت به شاه دادهاند! چنانچه حالا دارند یک دستهای را که از رفقای ایشان بوده و - عرض میکنم که - با هم در جرمها شریک بودند، حالا این دسته را گرفتهاند. حالا من هم نمیدانم چه جور گرفتهاند! یعنی واقعاً یک حقیقتی است این، یا اینکه میخواهند مردم را بازی بدهند. آنها باز رفاقت خودشان باقی است و اینها را به صورتْ - مثلاً - از مردم مخفی کردهاند، یک جایی هم برایشان، جای خوبی هم درست کردند، این را ما اطلاع نداریم. حالا ما فرض میکنیم که ایشان با آنها دیگر وفا نکرده و شریکها را گرفتهاند - اینها البته میخواهند همچو صورتی را - ایشان هم خیال دارد که یک همچو صورتی را به ذهن مردم بیاورد که حالا که من فهمیدم که اینها خیانت کردهاند حالا همه اینها را دیگر من میگیرم! معلوم شد که اینها خیانتکارند. دوازده - سیزده سال، چهارده سال یک کسی وزیر او بوده (1) و - عرض میکنم - با هم همه کارها را انجام دادهاند، حالا تازه ایشان این چند روزی که مردم مقابلش ایستادهاند، حالا فهمیده است که اینها کارهای بدی کردهاند که این مردم دارند اینطور هیاهو میکنند! و حالا اینها را گرفتند برای اینکه مردم بفهمند که نخیر، «اعلیحضرت» میخواهند اصلاحات کنند! همان طور که «اصلاحات ارضی» کردند و «انقلاب سفید» درست کردند، حالا هم میخواهند انقلاب اداری کنند و میخواهند مسائل را درست کنند و وزرا را بگیرند، و وزرای زمان کذا و زمان کذا و خیر، میخواهند کارها را درست کنند دیگر، مردم چه حرفی دارند! این هم که کسی باورش دیگر از
نمی توانیم بگوییم که این کارها بد بوده لکن شاه بیاطلاع بوده است از این مسائل؛ و اینها همین طور خودبه خود دیگران کردهاند و نسبت به شاه دادهاند! چنانچه حالا دارند یک دستهای را که از رفقای ایشان بوده و - عرض میکنم که - با هم در جرمها شریک بودند، حالا این دسته را گرفتهاند. حالا من هم نمیدانم چه جور گرفتهاند! یعنی واقعاً یک حقیقتی است این، یا اینکه میخواهند مردم را بازی بدهند. آنها باز رفاقت خودشان باقی است و اینها را به صورتْ - مثلاً - از مردم مخفی کردهاند، یک جایی هم برایشان، جای خوبی هم درست کردند، این را ما اطلاع نداریم. حالا ما فرض میکنیم که ایشان با آنها دیگر وفا نکرده و شریکها را گرفتهاند - اینها البته میخواهند همچو صورتی را - ایشان هم خیال دارد که یک همچو صورتی را به ذهن مردم بیاورد که حالا که من فهمیدم که اینها خیانت کردهاند حالا همه اینها را دیگر من میگیرم! معلوم شد که اینها خیانتکارند. دوازده - سیزده سال، چهارده سال یک کسی وزیر او بوده (1) و - عرض میکنم - با هم همه کارها را انجام دادهاند، حالا تازه ایشان این چند روزی که مردم مقابلش ایستادهاند، حالا فهمیده است که اینها کارهای بدی کردهاند که این مردم دارند اینطور هیاهو میکنند! و حالا اینها را گرفتند برای اینکه مردم بفهمند که نخیر، «اعلیحضرت» میخواهند اصلاحات کنند! همان طور که «اصلاحات ارضی» کردند و «انقلاب سفید» درست کردند، حالا هم میخواهند انقلاب اداری کنند و میخواهند مسائل را درست کنند و وزرا را بگیرند، و وزرای زمان کذا و زمان کذا و خیر، میخواهند کارها را درست کنند دیگر، مردم چه حرفی دارند! این هم که کسی باورش دیگر از