- » امروز پنجشنبه، 1 آذر 1403
- » پایگاه گسترش آراء و اندیشههای امام خمینی رحمة الله علیه
- » تمامی کتابهای امام خمینی رحمة الله علیه به مرور در سایت قرار خواهد گرفت
طبع نمیکنند تا سانسور هست، یا سانسور و اختناق و کارهایی که خلاف انسانیت است در آنجا دارد انجام میشود و مردم برخلاف این قیام کردهاند. مردم میخواهند که یک انسان باشند، مردم ایران میخواهند آدم باشند، انسان باشند؛ نه اینکه تحت نظارت یک اشخاصی [باشند] که هیچ چیز ندارند. آن وقت یک مردمی که قیام کردهاند و بچههایشان را، جوانهایشان را دارند فدا میکنند برای آزادی، برای استقلال، برای اسلام، برای حکومت عدل، اینها «اراذل پست» هستند در منطق شما؟!
اصلاً یکوقت عرض کردم که الفاظ از معانی خودش تهی است. این عصر ما یک عصری است که الفاظ گفته میشود لکن معنا آن معنا را نمیدهد. ایشان میگوید که ایران «آزاد» است، زیاد آزاد است! در همین حرفش هم گفته من خوشحالم از اینکه شاه آزادی به مردم داده است! شما خوشحالی؟! این آزادی است که به ما داده؟! الفاظ را میگویند اما معنا ندارد این الفاظ! الفاظِ بیمعنی میگویند. آزادی، یا معنایش به معنای اختناق است - ایشان آزادی را میگوید و مرادش اختناق است - یا میگوید و سرش نمیشود چه میگوید! نمیتوانیم ما بگوییم که یک آدمی الفاظی را میگوید و نمیفهمد چه چیز دارد میگوید. تو ملتفت هستی که داری چه میگویی که ایران آزاد است؛ من خوشحالم که ایران آزاد است! بله، من متأسفم که بعضی را مثلاً کشته شدهاند لکن این لازم بوده! دنبال اینکه میگوید من متأسفم، میگوید لکن یک مطلب لازمی بوده! «مطلب لازمی بوده» میدانید یعنی چه؟ یعنی اگر این آدمها را هم نکشند نفت ما نجات پیدا نمیکند! اگر اینها را نکشند پایگاههای ما ممکن است از بین برود! این لازم بوده است ... برای استفاده خارجیها، برای غارتگری اینها. برای اینکه نفت ما را ببرند و خودشان پایگاه درست کنند، عوض پول نفت پایگاه برای خودشان درست کنند، میگویند لازم بوده این. البته تأسف دارد - البته! کاشکی مردم هیچ حرف نمیزدند تا ما نفتهایمان را میبردیم! که مردم حالا حرف زدهاند این یک خرده تأسف دارد! آدمکشی هم تأسف دارد لکن این آدمکشی لازم بوده! یک انسانی که میگوید که حقوق بشر، اسم از حقوق بشر میبرد، آن وقت یک همچو حرفی میزند که یک مردمی که
اصلاً یکوقت عرض کردم که الفاظ از معانی خودش تهی است. این عصر ما یک عصری است که الفاظ گفته میشود لکن معنا آن معنا را نمیدهد. ایشان میگوید که ایران «آزاد» است، زیاد آزاد است! در همین حرفش هم گفته من خوشحالم از اینکه شاه آزادی به مردم داده است! شما خوشحالی؟! این آزادی است که به ما داده؟! الفاظ را میگویند اما معنا ندارد این الفاظ! الفاظِ بیمعنی میگویند. آزادی، یا معنایش به معنای اختناق است - ایشان آزادی را میگوید و مرادش اختناق است - یا میگوید و سرش نمیشود چه میگوید! نمیتوانیم ما بگوییم که یک آدمی الفاظی را میگوید و نمیفهمد چه چیز دارد میگوید. تو ملتفت هستی که داری چه میگویی که ایران آزاد است؛ من خوشحالم که ایران آزاد است! بله، من متأسفم که بعضی را مثلاً کشته شدهاند لکن این لازم بوده! دنبال اینکه میگوید من متأسفم، میگوید لکن یک مطلب لازمی بوده! «مطلب لازمی بوده» میدانید یعنی چه؟ یعنی اگر این آدمها را هم نکشند نفت ما نجات پیدا نمیکند! اگر اینها را نکشند پایگاههای ما ممکن است از بین برود! این لازم بوده است ... برای استفاده خارجیها، برای غارتگری اینها. برای اینکه نفت ما را ببرند و خودشان پایگاه درست کنند، عوض پول نفت پایگاه برای خودشان درست کنند، میگویند لازم بوده این. البته تأسف دارد - البته! کاشکی مردم هیچ حرف نمیزدند تا ما نفتهایمان را میبردیم! که مردم حالا حرف زدهاند این یک خرده تأسف دارد! آدمکشی هم تأسف دارد لکن این آدمکشی لازم بوده! یک انسانی که میگوید که حقوق بشر، اسم از حقوق بشر میبرد، آن وقت یک همچو حرفی میزند که یک مردمی که