- » امروز یکشنبه، 4 آذر 1403
- » پایگاه گسترش آراء و اندیشههای امام خمینی رحمة الله علیه
- » تمامی کتابهای امام خمینی رحمة الله علیه به مرور در سایت قرار خواهد گرفت
بکند ان شاء الله. [ان شاء الله حضار]
و بر فرض اینکه حالا ما نتوانیم، زورمان به او نرسد، همان است که حضرت امیر هم نتوانست. یعنی جنگ کرد و هجده ماه هم جنگ خونین [کرد] که از طرفین عده زیادی [کشته شدند] همه اینها مسْلم بودند، از طرفیْن هم آنها مسْلم بودند و هم اینها مسْلم بودند، آنها مُسْلمِ فاسق بودند اینها مُسْلمِ عدالتخواه بودند، اینها با هم جنگ کردند و - عرض میکنم که - موفق نشدند به اینکه معاویه را از حکومت کنار بزنند. ما از اینکه یک عدهای از ما کشته بشود یا ما یک عدهای از آنها را بکشیم باکی نداریم، برای اینکه ماروی تکلیف داریم عمل میکنیم. خدای تبارک و تعالی ما را مکلف کرده که با اینطور اشخاص، با اینطور ظَلَمه، با اینهایی که اساس اسلام را دارند متزلزل میکنند و همه مصالح مسلمین را دارند به باد میدهند، ما مکلفیم که با اینها معارضه و مبارزه بکنیم. اگر یکوقتی هم دستمان برسد، دست به تفنگ میبریم و معارضه میکنیم. خودمان تفنگ به دوشمان میزنیم و معارضه با آنها میکنیم، هر وقت مقتضی بشود؛ یک دستمان هم به مقتضیاتش محقق بشود. ما باک از این نداریم که ده نفر، بیست نفر [کشته بدهیم] حضرت امیر بیشتر از ده هزار نفر، بیشتر از بیست هزار نفر - تقریباً - در این جنگها، در این هجده ماه، کشته شد؛ ایشان باز [به جنگ ادامه داد] زمان پیغمبر هم اینطور بود. پیغمبر هم وقتی که یک حکومتی را میخواست کنار بزند، این کفار قریش را میخواست کنار بزند، خوب جنگها کرد و در یک جنگهایی موفق شد و در یک جنگهایی شکست خورد و آدم کشته شد؛ و اشخاص بزرگ مثل عموی پیغمبر- مثلاً- کشته شد. در جنگ [صِفین] «عمار یاسر» کشته شد؛ آن مرد بزرگوار. آنقدر کشته دادند. در این اصل هیچ اشکالی برای ما نیست که ما کشته میدهیم.
تحول تودهها، بزرگترین دستاورد نهضت
و بعضیها نق میزنند که ... [اینهمه] کشته دادید، چه؟ ما تکلیفمان این است. چه شد؟ اولاً خیلی از چیزها شد. یک ملت که یک پاسبان اگر توی بازارش میآمد و میگفت که ببندید میبستند، با یک امر پاسبان توی بازار تهران - بزرگترین بازارهای ایران - یک
و بر فرض اینکه حالا ما نتوانیم، زورمان به او نرسد، همان است که حضرت امیر هم نتوانست. یعنی جنگ کرد و هجده ماه هم جنگ خونین [کرد] که از طرفین عده زیادی [کشته شدند] همه اینها مسْلم بودند، از طرفیْن هم آنها مسْلم بودند و هم اینها مسْلم بودند، آنها مُسْلمِ فاسق بودند اینها مُسْلمِ عدالتخواه بودند، اینها با هم جنگ کردند و - عرض میکنم که - موفق نشدند به اینکه معاویه را از حکومت کنار بزنند. ما از اینکه یک عدهای از ما کشته بشود یا ما یک عدهای از آنها را بکشیم باکی نداریم، برای اینکه ماروی تکلیف داریم عمل میکنیم. خدای تبارک و تعالی ما را مکلف کرده که با اینطور اشخاص، با اینطور ظَلَمه، با اینهایی که اساس اسلام را دارند متزلزل میکنند و همه مصالح مسلمین را دارند به باد میدهند، ما مکلفیم که با اینها معارضه و مبارزه بکنیم. اگر یکوقتی هم دستمان برسد، دست به تفنگ میبریم و معارضه میکنیم. خودمان تفنگ به دوشمان میزنیم و معارضه با آنها میکنیم، هر وقت مقتضی بشود؛ یک دستمان هم به مقتضیاتش محقق بشود. ما باک از این نداریم که ده نفر، بیست نفر [کشته بدهیم] حضرت امیر بیشتر از ده هزار نفر، بیشتر از بیست هزار نفر - تقریباً - در این جنگها، در این هجده ماه، کشته شد؛ ایشان باز [به جنگ ادامه داد] زمان پیغمبر هم اینطور بود. پیغمبر هم وقتی که یک حکومتی را میخواست کنار بزند، این کفار قریش را میخواست کنار بزند، خوب جنگها کرد و در یک جنگهایی موفق شد و در یک جنگهایی شکست خورد و آدم کشته شد؛ و اشخاص بزرگ مثل عموی پیغمبر- مثلاً- کشته شد. در جنگ [صِفین] «عمار یاسر» کشته شد؛ آن مرد بزرگوار. آنقدر کشته دادند. در این اصل هیچ اشکالی برای ما نیست که ما کشته میدهیم.
تحول تودهها، بزرگترین دستاورد نهضت
و بعضیها نق میزنند که ... [اینهمه] کشته دادید، چه؟ ما تکلیفمان این است. چه شد؟ اولاً خیلی از چیزها شد. یک ملت که یک پاسبان اگر توی بازارش میآمد و میگفت که ببندید میبستند، با یک امر پاسبان توی بازار تهران - بزرگترین بازارهای ایران - یک