این اسباب این شده است که شاه امر کرده است که روز بعدش مردم را بکشند! این تظاهرات آرام که مردم کردند و سرنوشت خودشان را در این روز تعیین کردند، این آیا مطابق منطق آقای کارتر نیست؟ و این را یک امر انحرافی ایشان تلقی می‌کنند که مردم یک مملکتی - تمام مردم یک مملکتی - نسبت به سرنوشت خودشان حق ندارند؟! آن «اعلامیه حقوق بشر» در منطق آقای کارتر این است که بشر همچو حقی ندارد که سرنوشت خودش را تعیین کند؟ ایشان از اعلامیه حقوق بشر که خودشان هم امضا کردند اینطور فهمیدند که آزادند مردم؛ اول چیزی که برای انسان هست آزادی در بیان است، آزادی در تعیین سرنوشت خودش است؛ آیا ایشان از اعلامیه حقوق بشر این را فهمیده‌اند که نه، هیچ کس آزاد نیست در این معنا؟! یا در خصوص ایران ایشان این نظر را دارند که هرکس هم که آزاد باشد لکن ایران دیگر آزاد نیست؟! چنانچه در بعضی از حرفها می‌گویند گفته است که آنجا که پای منافع ماها در کار است، دیگر صحبت از آزادی و حقوق بشر نیست! دیگر آنجا نباید ما از حقوق بشر بحث بکنیم؛ ایران یک جایی است که سوق الجیشی است، وضع سوق الجیشی نسبت به مملکت ما دارد، دیگر اینجا جای این نیست که ما صحبت آزادی بشر را بکنیم و حقوق بشر را بکنیم! این منطق صحیح هست در نظر دنیا؟ در نظر عُقلای دنیا که یک مملکتی چون منفعت به ایشان می‌رساند، چون مملکت امریکا از این منفعت می‌برد، پس اینها دیگر آزاد نیستند؟ اینها باید دستشان راروی هم بگذارند تا هرچه منافع دارند، هرچه ذخایر دارند، امریکا و امثال امریکا ببرند؟!
کارتر، مدافع کشتارها و غارتها
آیا اینکه ایشان می‌گوید که اینها مردم را به کشتن دادند، آیا این تظاهر آرامی که مردم در این دو روز کردند یعنی هیچ شلوغی نکردند و به دنیا ثابت کردند که ایران می‌تواند کنترل خودش را در اختیار بگیرد و سرنوشت خودش را به طور عُقَلایی به طور صحیح تعیین کند، خوب این موجب این شد که فردا شبِ یازدهم - از شب یازدهم شروع شد -
صحیفه امام خمینی
Rouhollah Website is licensed under a Creative Commons Attribution 4.0 International License. <Rouhollah Website/>