- » امروز شنبه، 3 آذر 1403
- » پایگاه گسترش آراء و اندیشههای امام خمینی رحمة الله علیه
- » تمامی کتابهای امام خمینی رحمة الله علیه به مرور در سایت قرار خواهد گرفت
میگوید این را! این مأمورش کرده برای وطنش که این وطن را به این حال برساند که حالا میبینید.
کشتارها نتیجه حکومت ناصالحان
آقا! امروز اطلاع دادند که نمیدانم در تهران کشته، در خراسان کشته، در کجا کشته. اینها افتادهاند به جان مردم برای کشتن. این مردکه آخر هم که دارد نفس آخر را میکشد میخواهد برود، باز تا یک قتل عامهایی نکند دلش آرام نمیگیرد. وقتی بنا شد یک مملکتی به این صورت درآمد که آنهایی که مقدرات این مملکت در دستشان است صلاحیت برای این مقام ندارند، وکیلْ صلاحیت برای این مقام ندارد؛ وکلایی که شاه تعیین کند که نمیتواند آدم باشد آن وکیل! نمیتواند صالح باشد او. اگر به انتخاب مردم باشد مردمْ آدمِ خوب میخواهند، مردمْ آدمِ صالح میخواهند. اگر مردم آزاد باشند خودشان یک شخصی که بدانند که مرد صالح خوبی است تعیین میکنند. آنها دیگر نمیروند دنبال بدها. آنکه دنبال بد میرود آنی است که بد است؛ بد دنبال بد! یعنی آن کسی که چیزهای خودش، استفادههای خودش بسته به این است که مأمور بد داشته باشد، اگر مأمور خوب داشته باشد ممکن نیست که بتواند کارهایش را اجرا بکند. اجرای دستورهایی که مطابق با میل خودش است، برای استفادههای خودش یا استفادههای اجانب، نمیشود الّا به مأمورهای بد؛ انتخاب میکند بدها را. غیر صالحها را سرِ کار میگذارند. مجلس را انتخاب کردند، اشخاصی را گذاشتند غیرصالح؛ قهراً مجلس غیرصالح به دولت غیرصالح رأی خواهند داد. مجلسی که برای مملکت و مصلحت مملکت ما نیست، دولتی [را] که برای مصلحت ما نیست پیش میآورد. نمیشود ... محال است غیر از این.
تا اساس اصلاح نشود، تا آن نقطه اول یعنی تا این سلسله نرود فایده ندارد؛ باید اینها بروند سراغ کارشان. بروند [سراغ] دزدیهایی که کردهاند در آن جزیره که خریده! تازه خریدند. هشت هکتار خریدند و برایش همه چیز درست کردند. همه دار و دستهاش هم آنجا هستند؛ یعنی عائلهاش آنجا هستند. خودش هم حالا میخواهد برود آنجا و یک
کشتارها نتیجه حکومت ناصالحان
آقا! امروز اطلاع دادند که نمیدانم در تهران کشته، در خراسان کشته، در کجا کشته. اینها افتادهاند به جان مردم برای کشتن. این مردکه آخر هم که دارد نفس آخر را میکشد میخواهد برود، باز تا یک قتل عامهایی نکند دلش آرام نمیگیرد. وقتی بنا شد یک مملکتی به این صورت درآمد که آنهایی که مقدرات این مملکت در دستشان است صلاحیت برای این مقام ندارند، وکیلْ صلاحیت برای این مقام ندارد؛ وکلایی که شاه تعیین کند که نمیتواند آدم باشد آن وکیل! نمیتواند صالح باشد او. اگر به انتخاب مردم باشد مردمْ آدمِ خوب میخواهند، مردمْ آدمِ صالح میخواهند. اگر مردم آزاد باشند خودشان یک شخصی که بدانند که مرد صالح خوبی است تعیین میکنند. آنها دیگر نمیروند دنبال بدها. آنکه دنبال بد میرود آنی است که بد است؛ بد دنبال بد! یعنی آن کسی که چیزهای خودش، استفادههای خودش بسته به این است که مأمور بد داشته باشد، اگر مأمور خوب داشته باشد ممکن نیست که بتواند کارهایش را اجرا بکند. اجرای دستورهایی که مطابق با میل خودش است، برای استفادههای خودش یا استفادههای اجانب، نمیشود الّا به مأمورهای بد؛ انتخاب میکند بدها را. غیر صالحها را سرِ کار میگذارند. مجلس را انتخاب کردند، اشخاصی را گذاشتند غیرصالح؛ قهراً مجلس غیرصالح به دولت غیرصالح رأی خواهند داد. مجلسی که برای مملکت و مصلحت مملکت ما نیست، دولتی [را] که برای مصلحت ما نیست پیش میآورد. نمیشود ... محال است غیر از این.
تا اساس اصلاح نشود، تا آن نقطه اول یعنی تا این سلسله نرود فایده ندارد؛ باید اینها بروند سراغ کارشان. بروند [سراغ] دزدیهایی که کردهاند در آن جزیره که خریده! تازه خریدند. هشت هکتار خریدند و برایش همه چیز درست کردند. همه دار و دستهاش هم آنجا هستند؛ یعنی عائلهاش آنجا هستند. خودش هم حالا میخواهد برود آنجا و یک