- » امروز پنجشنبه، 1 آذر 1403
- » پایگاه گسترش آراء و اندیشههای امام خمینی رحمة الله علیه
- » تمامی کتابهای امام خمینی رحمة الله علیه به مرور در سایت قرار خواهد گرفت
این قانون منطبق بر ایشان نیست.
سلطنت غیر قانونی
باز اشکال دیگر است و آن این است که در قانون دارد که - در همین قانون - که اعطا میکند، سلطنت یک موهبتی است الهی که ملت اعطا میکند به شخص سلطان؛ در پنجاه سال پیش از این شخص سلطانی که میخواست اعطا کند ملت به او عبارت از پدرِ - فرض کنید اگر صحت داشت، صحت که ندارد، حالا اگر صحت داشت - به پدر ایشان [که] یک شخصی آن وقت بوده. آنهایی که رأی دادند بعداً گفتند «و سلسله ایشان»! سلسله ایشان «شخص» نیست، یک عنوانی است. «شخص» عبارت از این است. عالِم شخص نیست، این آقا شخص است. قانون میگوید که سلطنت موهبتی است الهی که ملت میدهند به «شخص» سلطان. اینکه سابق آنها - فرض میکنیم حالا این اشکال نبوده که ملت نیستند آنها، خوب میگوییم - ملت بوده اما قانون میگوید که باید اعطا کنند به شخص؛ یعنی این آدمِ یک ذرع و نیمیِ دارای کذا و دارای وصفِ کذا و اسمش محمدرضاخان و دارای همچو اخلاق کریمهای که همه مردم را میکشد! [خنده حضار] و اینها، این شخصِ موجود در خارج، این «یک سر و دو گوش» که موجود است در خارج. در اول سلطنت رضاشاه - که آن هم همه جهاتش را گفتم که همهاش باطل اندر باطل اندر باطل است - آنهایی که رأی دادند نسبت به شخص رضاشاه، بسیار خوب به شخص رضاشاه اینها این موهبت الهی را - نعوذبالله - دادند [خنده حضار] اما نسبت به ایشان که دیگر ندادند؛ به شخص ندادند. بعد گفتند «سلسله پهلوی» و اولاد او! اولاد او «شخص» نیست؛ یک کلی است. این خلاف قانون است. قانون میگوید باید به شخص او بدهند؛ ندادند به شخص او.
سلطنت غصبی
اینها همهروی فرض این است که - یک فرضهای باطلی است که ما میکنیم - که خیر در زمان رضاخان، در آن وقتی که کودتا کرد و آمد و تهران را گرفت و آن کارها و
سلطنت غیر قانونی
باز اشکال دیگر است و آن این است که در قانون دارد که - در همین قانون - که اعطا میکند، سلطنت یک موهبتی است الهی که ملت اعطا میکند به شخص سلطان؛ در پنجاه سال پیش از این شخص سلطانی که میخواست اعطا کند ملت به او عبارت از پدرِ - فرض کنید اگر صحت داشت، صحت که ندارد، حالا اگر صحت داشت - به پدر ایشان [که] یک شخصی آن وقت بوده. آنهایی که رأی دادند بعداً گفتند «و سلسله ایشان»! سلسله ایشان «شخص» نیست، یک عنوانی است. «شخص» عبارت از این است. عالِم شخص نیست، این آقا شخص است. قانون میگوید که سلطنت موهبتی است الهی که ملت میدهند به «شخص» سلطان. اینکه سابق آنها - فرض میکنیم حالا این اشکال نبوده که ملت نیستند آنها، خوب میگوییم - ملت بوده اما قانون میگوید که باید اعطا کنند به شخص؛ یعنی این آدمِ یک ذرع و نیمیِ دارای کذا و دارای وصفِ کذا و اسمش محمدرضاخان و دارای همچو اخلاق کریمهای که همه مردم را میکشد! [خنده حضار] و اینها، این شخصِ موجود در خارج، این «یک سر و دو گوش» که موجود است در خارج. در اول سلطنت رضاشاه - که آن هم همه جهاتش را گفتم که همهاش باطل اندر باطل اندر باطل است - آنهایی که رأی دادند نسبت به شخص رضاشاه، بسیار خوب به شخص رضاشاه اینها این موهبت الهی را - نعوذبالله - دادند [خنده حضار] اما نسبت به ایشان که دیگر ندادند؛ به شخص ندادند. بعد گفتند «سلسله پهلوی» و اولاد او! اولاد او «شخص» نیست؛ یک کلی است. این خلاف قانون است. قانون میگوید باید به شخص او بدهند؛ ندادند به شخص او.
سلطنت غصبی
اینها همهروی فرض این است که - یک فرضهای باطلی است که ما میکنیم - که خیر در زمان رضاخان، در آن وقتی که کودتا کرد و آمد و تهران را گرفت و آن کارها و