- » امروز پنجشنبه، 1 آذر 1403
- » پایگاه گسترش آراء و اندیشههای امام خمینی رحمة الله علیه
- » تمامی کتابهای امام خمینی رحمة الله علیه به مرور در سایت قرار خواهد گرفت
رسواییها را کرد، مردم ایران رأی داده باشند به رضاشاه! مردم ایران اطلاعی از این مسائل اصلاً نداشت. کار نداشتند به اینکه ... اصلاً مخالف بودند ذاتاً با رضاخان؛ منتها سرنیزه بود. همان طوری که الآن حکومت نظامی یک حکومت ... سرنیزهای است. سرنیزه بود و با سرنیزه آمدند و مجلس درست کردند. یک عدهای را آوردند در مجلس بدون اینکه اصلاً ملت اطلاعی از این مطلب داشته باشد، رضایتی به این مطلب داشته باشد. همه آن بابْ بابِ سرنیزه بود. با سرنیزه مجلس درست کردند، با سرنیزه حکم کردند که باید خلع کنید قاجاریه را، با سرنیزه گفتند باید نصب کنید رضاشاه را. قضیه همهاش سرنیزهای بود. هیچ وقت قضیهای نبود که ملت ... روی این ماده قانونی تاکنون عمل نشده. یعنی از اولی که دنیا سلطان به خودش دیده تا حالا، شما رجوع کنید به تاریخ از اولی که دنیا- 2500 سال است که اینها میگویند، بگویید صدهزار سال- از اولی که دنیا سلطان به خودش دیده تا حالا یک دسته دزدی بودند که میآمدند به زور یک مملکتی را میگرفتند و بعدش هم حکمفرمایی میکردند. مردم رأی میدادند به اینها یا آنها کاری به مردم داشتند؟! قبل از مشروطه که این حرف و این قانون هم نبوده؛ هر که گرفت هر جا را، گرفت! بسیار خوب، هر دزدی اول دزد بود، بعد که آمد گرفت و مملکت را فتح کرد، آن وقت شد «اعلیحضرت»! [خنده حضار]
زمانی که مشروطه بوده، تا حالا هم همچو چیزی تا حالا نشده؛ از اول مشروطه که زمان مظفرالدین شاه بوده تا الآن که زمان شماها هست، این چند نفر از سلاطینی که آمدند - که بعد از مظفرالدین شاه یک چند وقتی هم محمد علی میرزا بود و یک مدتی هم احمدشاه بود و بعد هم رضاشاه، شاه شد و بعد این شد - از آن وقت تا حالا به این ماده قانون هیچ عمل نشده: اینکه موهبتی است الهی که ملت اعطا میکنند به شخص سلطان. ایشان بیایند یک شاهدی بیاورند که یک ملتی، یک دِهی [که] ایشان [را تأیید] بکنند، یک دِه را اگر ایشان درست کردند که - اما آزاد بگذارند مردم را، نه اینکه خوب ممکن است که همه مردم را با سرنیزه وادار کنید که رأی بدهند، نخیر اینها آزاد بگذارند مردم را یعنی سرنیزه را بگذارند کنار و بیایند مثل یک آدم عادی در میدان و بگویند که آقا به کی
زمانی که مشروطه بوده، تا حالا هم همچو چیزی تا حالا نشده؛ از اول مشروطه که زمان مظفرالدین شاه بوده تا الآن که زمان شماها هست، این چند نفر از سلاطینی که آمدند - که بعد از مظفرالدین شاه یک چند وقتی هم محمد علی میرزا بود و یک مدتی هم احمدشاه بود و بعد هم رضاشاه، شاه شد و بعد این شد - از آن وقت تا حالا به این ماده قانون هیچ عمل نشده: اینکه موهبتی است الهی که ملت اعطا میکنند به شخص سلطان. ایشان بیایند یک شاهدی بیاورند که یک ملتی، یک دِهی [که] ایشان [را تأیید] بکنند، یک دِه را اگر ایشان درست کردند که - اما آزاد بگذارند مردم را، نه اینکه خوب ممکن است که همه مردم را با سرنیزه وادار کنید که رأی بدهند، نخیر اینها آزاد بگذارند مردم را یعنی سرنیزه را بگذارند کنار و بیایند مثل یک آدم عادی در میدان و بگویند که آقا به کی