سلطنت است، ایشان حق ندارد قرار بدهد. حق ندارد که نخست وزیر قرار بدهد؛ پس نخست وزیر هم برخلاف قانون است، برخلاف قانون اساسی است.
علاوه بر اشکالاتی که بر خود اینها هست، علاوه اگر ... مردم یک سلطانی را قرار دادند و همه‌شان رأی بر او دادند، این سلطان چنانچه خود ایشان هم این کار را کرده آمده است و قسم خورده است به اینکه من خیانت نمی‌کنم و مذهب را حفظ می‌کنم، خدمت می‌کنم، وفا دارم به مذهب و به ملت خیانت نمی‌کنم - این چیزی است که قسم خورده است - ایشان به این قسمش وفا کرده است؟! اگر یک سلطانی قسم خورد که من خیانت نمی‌کنم و بعد خیانت کرد، این دیگر سلطان نیست. این تخلف کرده پس سلطان نیست. ایشان خیانت نکرده است به این مملکت؟! ایشان نفت ما را همین طوری نداده است به امریکا؟! ایشان نظام ما را تحت نظر مستشارهای امریکایی قرار نداده است؟! ایشان در خدمت امریکا نیست؟! در خدمت شوروی نیست؟! اگر نیست چرا تأییدش می‌کنند؟ چطور شد که اینقدر یقه درانی می‌کند کارتر برای ایشان؟! قوم و خویشش که نیست! فرض هم این است که ایشان خدمتی به آنها نمی‌کند، اگر ایشان خدمتگزار نیست، خوب فرق مابین این و دیگری نیست.
چطور شد که الآن از هر گوشه‌ای اینهایی که منافع در ایران دارند و دارند مال این مملکت را مفت می‌خورند، نفتش را می‌برند و پایگاه برای خودشان درست می‌کنند عوض پول نفت، نفت ما را می‌خورند و می‌برند و به اسرائیل که دشمن سرسخت مسلمین و اسلام است می‌دهند، اگر بنا باشد که اینها خدمتگزار به خارجی نباشند و خائن به مملکت نباشند، تسلط ندهند آنها را به مملکت، چطور شد صدا در آمده حالا؟ چرا؟ چرا نخست وزیر انگلستان می‌گوید ما اینجا منافع داریم، ایشان به ما خدمت کرده است؛ حالا باید ما عوضش کمک بکنیم به او! پس چرا تکذیب نکرد این حرف را؟ چطور کارتر می‌گوید که ما هجده میلیارد اسلحه دادیم به [ایران‌] و خطر است برای ما؛ ما چطور هستیم؛ اینجا برای ما منافع دارد! شما هجده میلیارد اسلحه‌ای که به درد ما نخورَد به ایشان تحمیل کردید و ایشان به شما خدمتگزاری کرده، این خیانت نیست به یک مملکتی؟!
صحیفه امام خمینی
Rouhollah Website is licensed under a Creative Commons Attribution 4.0 International License. <Rouhollah Website/>