- » امروز یکشنبه، 4 آذر 1403
- » پایگاه گسترش آراء و اندیشههای امام خمینی رحمة الله علیه
- » تمامی کتابهای امام خمینی رحمة الله علیه به مرور در سایت قرار خواهد گرفت
میگیریم که این آدم توبهاش ازروی حقیقت است ... و الّا شما و ما همه میدانیم که این [توبه] بیش از اینکه یک نیرنگی هست، نیست چیز دیگری. این نیرنگ برای این بود که ما را بازی بدهد و ما راضی بشویم به اینکه این آقا سلطان باشد و حکومت نکند تا این انقلاب بخوابد! انقلاب که خوابید، شمشیرش را بکشد پای همه شما را قطع بکند؛ یعنی نه عالِم دینی دیگر بگذارد، نه رجل سیاسی، نه دانشگاهی بگذارد، نه مدرسه فیضیهای. این نقشه است؛ نقشه بوده. حالا هم که الآن ما مبتلا به یک نقشه دیگری هستیم.
نیرنگهای رنگارنگ
شما از اول دیدید چند جور اینها حقه بازی کردند. خدعه میخواستند بکنند. یکی آمد مقابل مردم: ای علما، ای مراجع عظام، ای علمای اعلام، ای چه! ای چه! ما یک کارهایی کردیم و اشتباهاتی کردیم و حالا از این اشتباه برگشتیم! همین علمای اعلام و مراجع عظامی که در آنجا میگوید که اینها مثل «حیوان نجس» میمانند، از ایشان احتراز کنید! (1) همین علمای اعلامی که این آقا میگوید که «اینها مثل کرمهایی میمانند که توی نجاست میلولند» (2) آن روز منطقش آن بود! حالایی که دُمش را گرفتند و گیر افتاده، حالا روباه بازی در آورده «علمای اعلام و مراجع عظام» میگوید! این جز خدعه چیزی هست؟ همین آدمی که در همان حال «علمای اعلام و مراجع عظام» میگوید و در مقابل مردم و ملت میایستد و [اظهار پشیمانی] میکند، همین آدم دولت نظامی میگذارد در همان روز! این [شخص] ما را مثل اینکه خیلی نادان میداند! یا خودش احمق است که خیال میکند همه مثل خودش میمانند! در همان روز! همان روز و شبی که این دستش توبه نامه گرفته، آن دستش سرنیزه گرفته و مردم را با سرنیزه میکوبد! این توبه است؟! این حالا توبه کرده؟! ما از او قبول کنیم که آقا حالا دیگر توبه کردند و - عرض میکنم - عابد و مسلمان شدهاند؟!
نیرنگهای رنگارنگ
شما از اول دیدید چند جور اینها حقه بازی کردند. خدعه میخواستند بکنند. یکی آمد مقابل مردم: ای علما، ای مراجع عظام، ای علمای اعلام، ای چه! ای چه! ما یک کارهایی کردیم و اشتباهاتی کردیم و حالا از این اشتباه برگشتیم! همین علمای اعلام و مراجع عظامی که در آنجا میگوید که اینها مثل «حیوان نجس» میمانند، از ایشان احتراز کنید! (1) همین علمای اعلامی که این آقا میگوید که «اینها مثل کرمهایی میمانند که توی نجاست میلولند» (2) آن روز منطقش آن بود! حالایی که دُمش را گرفتند و گیر افتاده، حالا روباه بازی در آورده «علمای اعلام و مراجع عظام» میگوید! این جز خدعه چیزی هست؟ همین آدمی که در همان حال «علمای اعلام و مراجع عظام» میگوید و در مقابل مردم و ملت میایستد و [اظهار پشیمانی] میکند، همین آدم دولت نظامی میگذارد در همان روز! این [شخص] ما را مثل اینکه خیلی نادان میداند! یا خودش احمق است که خیال میکند همه مثل خودش میمانند! در همان روز! همان روز و شبی که این دستش توبه نامه گرفته، آن دستش سرنیزه گرفته و مردم را با سرنیزه میکوبد! این توبه است؟! این حالا توبه کرده؟! ما از او قبول کنیم که آقا حالا دیگر توبه کردند و - عرض میکنم - عابد و مسلمان شدهاند؟!