- » امروز پنجشنبه، 1 آذر 1403
- » پایگاه گسترش آراء و اندیشههای امام خمینی رحمة الله علیه
- » تمامی کتابهای امام خمینی رحمة الله علیه به مرور در سایت قرار خواهد گرفت
فریادی که اینها میزنند - زنها را شما ببینید چه فریاد میزنند، مردها چه فریاد میزنند (1) - اینها پشتوانه شما هستند «شَکَّرَاللهُ سَعْیَهُمْ». اگر اینها نبودند ما هیچ قدمی برنمی داشتیم؛ اینهایند که ما را وادار میکنند به قدم برداشتن.
پیامی به ارتش
و من به ارتش میگویم که ما صلاح شما را میخواهیم. ما [نمیگوییم:] نمیخواهیم که ارتش در دنیا باشد؛ ما میگوییم به شما نوکر نباشید شما! مستشار امریکایی بر شما حکومت نکند، صاحب منصبهای اسرائیلی به شما حکومت نکند. ما یک همچو چیزی میگوییم. این منطق ماست. ما فریاد میکنیم که استقلال میخواهیم، استقلال ارتشی میخواهیم، ارتش ما استقلال ندارد؛ ما فریادمان این است. ما داریم میگوییم آقا میخواهیم شما حاکم خودتان باشید، مستقل باشید؛ آن وقت آن آقا - فرض کنید که ارتش یا فلان ارتشبد یا فلان [مقام ارتشی] - مقابل ما میایستد! مقاومتشان یعنی ما میخواهیم حاکم نباشیم و ما میخواهیم نوکر باشیم! ما میگوییم آقا باش! فریاد میزنیم و فعالیت میکنیم که آقا باشید. بعضی از اینها که از فطرت انسانی بیرون هستند و بودند و رفتند، اینها میگویند نه، ما نمیخواهیم [آزاد و مستقل] باشیم! ما باید حتماً تابع مستشارهای امریکا و مستشارهای اسرائیل باشیم!
اقتصاد وابسته
ما میگوییم که این اقتصاد را ما باید درستش کنیم. اینها که سرِ کار بودند و سرِ سلطنت و دولت و اینها ... دیدید که چقدر از این مال مردم [را] خوردند؛ اقتصاد ما را به عقب راندند. آقا مصیبتها بر این ملت وارد شده و ما غافلیم. ما الآن زراعت نداریم. مخازنمان هم اگر چند سال دیگر این مردِکه بود از بین رفته بود. ایران میماند [به صورت] مملکتی که هیچ مؤونه ندارد، هیچی ندارد. مؤونه ما نفت است. نفت را - همهاش را [غارت کردند] و هی هم وعده میداد که ده تا بیست سال دیگر تمام است این! آن وقتی که تمام
پیامی به ارتش
و من به ارتش میگویم که ما صلاح شما را میخواهیم. ما [نمیگوییم:] نمیخواهیم که ارتش در دنیا باشد؛ ما میگوییم به شما نوکر نباشید شما! مستشار امریکایی بر شما حکومت نکند، صاحب منصبهای اسرائیلی به شما حکومت نکند. ما یک همچو چیزی میگوییم. این منطق ماست. ما فریاد میکنیم که استقلال میخواهیم، استقلال ارتشی میخواهیم، ارتش ما استقلال ندارد؛ ما فریادمان این است. ما داریم میگوییم آقا میخواهیم شما حاکم خودتان باشید، مستقل باشید؛ آن وقت آن آقا - فرض کنید که ارتش یا فلان ارتشبد یا فلان [مقام ارتشی] - مقابل ما میایستد! مقاومتشان یعنی ما میخواهیم حاکم نباشیم و ما میخواهیم نوکر باشیم! ما میگوییم آقا باش! فریاد میزنیم و فعالیت میکنیم که آقا باشید. بعضی از اینها که از فطرت انسانی بیرون هستند و بودند و رفتند، اینها میگویند نه، ما نمیخواهیم [آزاد و مستقل] باشیم! ما باید حتماً تابع مستشارهای امریکا و مستشارهای اسرائیل باشیم!
اقتصاد وابسته
ما میگوییم که این اقتصاد را ما باید درستش کنیم. اینها که سرِ کار بودند و سرِ سلطنت و دولت و اینها ... دیدید که چقدر از این مال مردم [را] خوردند؛ اقتصاد ما را به عقب راندند. آقا مصیبتها بر این ملت وارد شده و ما غافلیم. ما الآن زراعت نداریم. مخازنمان هم اگر چند سال دیگر این مردِکه بود از بین رفته بود. ایران میماند [به صورت] مملکتی که هیچ مؤونه ندارد، هیچی ندارد. مؤونه ما نفت است. نفت را - همهاش را [غارت کردند] و هی هم وعده میداد که ده تا بیست سال دیگر تمام است این! آن وقتی که تمام