- » امروز شنبه، 3 آذر 1403
- » پایگاه گسترش آراء و اندیشههای امام خمینی رحمة الله علیه
- » تمامی کتابهای امام خمینی رحمة الله علیه به مرور در سایت قرار خواهد گرفت
نمیشد؛ ایمان میخواهد. ایمان به خدا این کار را کرد؛ ایمان به مبادی اسلامی این کار را انجام داد. همه با هم، همه با هم گفتند که ما اسلام را میخواهیم. این ایمان بود. قدرت ایمان غلبه کرد بر این قدرتها و الّا ما که چیزی نداشتیم. با همان کاردهای توی مطبخها و با همان - عرض میکنم - چوبها و با همان چیزها آمدند بیرون و غلبه کردند بر این تانکها و توپها و مسلسلها و اینها. گفتند اینها «دیگر اثر ندارد» (1) در مقابل ایمان. اثر هم نداشت و نتوانست اثر بکند.
دستاوردهای ایمان و وحدت کلمه
ایمانتان را حفظ کنید آقا! ایمان به خدا را حفظ کنید، وحدت کلمه را حفظ کنید، این نهضت را حفظ کنید. ما هرچه داریم از این ایمان و وحدت کلمه [است]. آنها ایمان را از ما میخواستند بگیرند و وحدت کلمه را. کوشش کردند برای این دو تا، و خدای تبارک و تعالی نخواست و با ما بود و متحول کرد یک مملکت و یک ملتی که اعتنا به مسائل دینی نداشت. متحولشان کرد به طوری که همه توجه دارند. همه با ایمان به میدان آمدند. این ملتی که با هم دعوا داشتند، این شهر با آن شهر، خود شهر این محله با آن محله، این جوان با آن جوان، یکدفعه یک تحول الهی پیدا شد که حس تعاون پیدا شد. یکی از دوستان من میگفت که در تهران من در این تظاهرات دیدم که یک پیرزنی یک جایی ایستاده یک کاسهای دستش است تویش پول است. گفت لابد این حالا میخواهد یک پولی جمع بکند. رسیدم به او گفتم که پیرزن چیه؟ گفت که حالا چون بازار تعطیل است، مردم هم به تلفن احتیاج دارند من دیدم که این کار را من بکنم، این پولها را بیاورم که مردم پول خُرد ندارند بردارند بیندازند آنجا و تلفن کنند. یک همچو حسی در یک افراد پیدا شد. یک همچو حس تعاونی که وقتی که این جمعیت بیرون میآمد، همه مردم - توی خانه و بیرون - با اینها کمک میکردند. این تحول به دست خدا واقع شد.
دستاوردهای ایمان و وحدت کلمه
ایمانتان را حفظ کنید آقا! ایمان به خدا را حفظ کنید، وحدت کلمه را حفظ کنید، این نهضت را حفظ کنید. ما هرچه داریم از این ایمان و وحدت کلمه [است]. آنها ایمان را از ما میخواستند بگیرند و وحدت کلمه را. کوشش کردند برای این دو تا، و خدای تبارک و تعالی نخواست و با ما بود و متحول کرد یک مملکت و یک ملتی که اعتنا به مسائل دینی نداشت. متحولشان کرد به طوری که همه توجه دارند. همه با ایمان به میدان آمدند. این ملتی که با هم دعوا داشتند، این شهر با آن شهر، خود شهر این محله با آن محله، این جوان با آن جوان، یکدفعه یک تحول الهی پیدا شد که حس تعاون پیدا شد. یکی از دوستان من میگفت که در تهران من در این تظاهرات دیدم که یک پیرزنی یک جایی ایستاده یک کاسهای دستش است تویش پول است. گفت لابد این حالا میخواهد یک پولی جمع بکند. رسیدم به او گفتم که پیرزن چیه؟ گفت که حالا چون بازار تعطیل است، مردم هم به تلفن احتیاج دارند من دیدم که این کار را من بکنم، این پولها را بیاورم که مردم پول خُرد ندارند بردارند بیندازند آنجا و تلفن کنند. یک همچو حسی در یک افراد پیدا شد. یک همچو حس تعاونی که وقتی که این جمعیت بیرون میآمد، همه مردم - توی خانه و بیرون - با اینها کمک میکردند. این تحول به دست خدا واقع شد.