- » امروز پنجشنبه، 1 آذر 1403
- » پایگاه گسترش آراء و اندیشههای امام خمینی رحمة الله علیه
- » تمامی کتابهای امام خمینی رحمة الله علیه به مرور در سایت قرار خواهد گرفت
داشتند، از مصر و تمام عربستان و عراق و ایران، [و] یک مقداری از اروپا زیر سلطه ایشان بوده است، وقتی که ما ملاحظه میکنیم رفتار یک همچو سردار بزرگ، یک همچو رئیس دولت با مردم خودش، با اشخاصی که بین خودشان هستند، ملاحظه میکنیم که چه جور ایشان رفتار میکرده است. زندگیاش پایینتر میخواسته باشد از همه افرادی که در مملکتش زندگی میکنند. میفرماید شاید در یمامه - در سرحدات - یک کسی باشد که گرسنه باشد. آن وقت ایشان به خودشان آنطور سختی میدهند، به طوری که خانواده ایشان نگران بودند از اینطور زندگی که ایشان میکند. و ایشان، همین رئیس دولت، یک چیز و - غذای زبری که داشته است - توی یک ظرفی میکرده است، سر آن را مُهر میکرده که نبادا سَرِ این را باز بکنند و داخلش یک روغنی بکنند، یک چیزی بکنند. (1) با مردم چه جور بود؛ شبها - به طوری که نقل شده است - دور میگردیدند تنها و به دوش مبارکشان غذا حمل میکردند دور خانهها به اشخاصی که یتیم بودند، فقیر بودند، چه بودند، تقسیم میکردند. و این معلوم نبود الّا بعد از اینکه فوت شدند - شهادتشان - شهید شدند. آن وقت معلوم شد.
و آنطوری که نقل کردند در یکی از منازل که رفتند چند تا بچه کوچک در آن منزل بود؛ گریه میکردند بچهها، گرسنه بودند، بعد از اینکه رفتند و خودشان غذا دادند به آنها، چه کردند و بعد حضرت شروع کرد برای آنها یک کاری کرد که اینها را بخنداند؛ حتی مثل اینکه - مثلاً - صدای شتر کرد. گفت من آمدم اینجا اینها گریه میکردند، دلم میخواهد حالا که میروم اینها خندان باشند.
امنیت اهل ذمه در حکومت علی (ع)
در زندگی روزمرهاش با مردم همچو بود که شنیده بود که در لشکری که از معاویه - ظاهراً - آمده بود در یک جایی یک خلخالی را از پای یک زن یهودی در قلمرو امارت ایشان، یک خلخالی را از پای یک زن یهودی بیرون آوردند؛ همچه ناراحت
و آنطوری که نقل کردند در یکی از منازل که رفتند چند تا بچه کوچک در آن منزل بود؛ گریه میکردند بچهها، گرسنه بودند، بعد از اینکه رفتند و خودشان غذا دادند به آنها، چه کردند و بعد حضرت شروع کرد برای آنها یک کاری کرد که اینها را بخنداند؛ حتی مثل اینکه - مثلاً - صدای شتر کرد. گفت من آمدم اینجا اینها گریه میکردند، دلم میخواهد حالا که میروم اینها خندان باشند.
امنیت اهل ذمه در حکومت علی (ع)
در زندگی روزمرهاش با مردم همچو بود که شنیده بود که در لشکری که از معاویه - ظاهراً - آمده بود در یک جایی یک خلخالی را از پای یک زن یهودی در قلمرو امارت ایشان، یک خلخالی را از پای یک زن یهودی بیرون آوردند؛ همچه ناراحت