- » امروز پنجشنبه، 1 آذر 1403
- » پایگاه گسترش آراء و اندیشههای امام خمینی رحمة الله علیه
- » تمامی کتابهای امام خمینی رحمة الله علیه به مرور در سایت قرار خواهد گرفت
بودند و بدبین کرده بودند. اگر یک نفر [نظامی] وارد بازار میشد مردم میترسیدند. مردم را ترسانده بودند. چرا؟ ... در محیط اسلام و مملکت اسلامی رعب نیست، و در محیط طاغوتی رعب است؛ برای اینکه محیط اسلامی، نه شخص اولش و نه سردارهایش با مردم جوری نکردند که از مردم بترسند؛ با مردم محبت کردند؛ مردم همه برادر او هستند، خدمتگزارش هستند. همان طوری که اینها خدمت به مردم میکنند، مردم هم خدمت به آنها میکنند. در یک همچون محیطی کسی ترس ندارد، لازم نیست که ایجاد رعب بکنند؛ اما در محیط طاغوتی از باب اینکه با مردم بدرفتاری کردند، مال مردم را خوردند، اذیت کردند به مردم، از مردم میترسیدند! چه طور بکنند که از این ترس نجات پیدا بکنند، و مبادا چه بکنند! ایجاد محیط رعب میکنند، محیط را یک محیطِ وحشت آور درست میکنند، که مبادا یک کسی ....
دوگل (1) وقتی آمده بود اینجا - ظاهراً دوگل بود که با شاه با هم رفته بودند توی بازار - خوب، شاه که جرأت نمیکرد بیرون بیاید! این بیرون آمده بود رفته بود توی جمعیت. [چونکه] نمیترسید از آنها؛ مردم به او کاری نداشتند. اما خود او میترسید. چرا میترسید؟ برای اینکه به مردم بد کرده [بود]. وقتی آدم به کسی بد بکند، از آنها میترسد. این یک مطلب کلی است، یک سرمشق کلی است برای همه ما که باید با اهل [مملکت]، با رعیت مملکت، با افراد مملکت، رفتارْ رفتارِ برادرانه و رحمت آمیز باشد: رُحَماء بَیْنَهُمْ. اینها با هم تبادل رحمت میکنند؛ این رحمت به او، او رحمت به این؛ این محبت به او، او محبت به این و همین جمعیت اگر در مقابل دیگران بایستند ... [در مقابل] خصم بایستند، محکم و شدید هستند: أَشِدّاء عَلَی الکفّارِ. این یک دستور کلی است که اگر بخواهید وقتی منزل میروید با حال آرام، بی دغدغه - شب به روز بیاورید با مردم خوبی کنید. وقتی با مردم خوبی کردید، محبت کردید، خدمتگزار مردم بودید، وقتی که بروید شب منزل، آرامش برای قلبتان هست؛ وجدانتان ناراحت نیست.
دوگل (1) وقتی آمده بود اینجا - ظاهراً دوگل بود که با شاه با هم رفته بودند توی بازار - خوب، شاه که جرأت نمیکرد بیرون بیاید! این بیرون آمده بود رفته بود توی جمعیت. [چونکه] نمیترسید از آنها؛ مردم به او کاری نداشتند. اما خود او میترسید. چرا میترسید؟ برای اینکه به مردم بد کرده [بود]. وقتی آدم به کسی بد بکند، از آنها میترسد. این یک مطلب کلی است، یک سرمشق کلی است برای همه ما که باید با اهل [مملکت]، با رعیت مملکت، با افراد مملکت، رفتارْ رفتارِ برادرانه و رحمت آمیز باشد: رُحَماء بَیْنَهُمْ. اینها با هم تبادل رحمت میکنند؛ این رحمت به او، او رحمت به این؛ این محبت به او، او محبت به این و همین جمعیت اگر در مقابل دیگران بایستند ... [در مقابل] خصم بایستند، محکم و شدید هستند: أَشِدّاء عَلَی الکفّارِ. این یک دستور کلی است که اگر بخواهید وقتی منزل میروید با حال آرام، بی دغدغه - شب به روز بیاورید با مردم خوبی کنید. وقتی با مردم خوبی کردید، محبت کردید، خدمتگزار مردم بودید، وقتی که بروید شب منزل، آرامش برای قلبتان هست؛ وجدانتان ناراحت نیست.