- » امروز پنجشنبه، 1 آذر 1403
- » پایگاه گسترش آراء و اندیشههای امام خمینی رحمة الله علیه
- » تمامی کتابهای امام خمینی رحمة الله علیه به مرور در سایت قرار خواهد گرفت
سخنرانی در جمع روحانیون و ایرانیان مقیم امارات (جنایات شاه)
- سخنرانیزمان: قبل از ظهر 11 اسفند 1357 / 3 ربیع الثانی 1399
مکان: قم
موضوع: جنایات پنجاه ساله دودمان پهلوی
حضار: جمعی از روحانیون - گروهی از ایرانیان مقیم امارات و شورای منتخب هلال احمر امارات متحده عربیاعوذ بالله من الشیطان الرجیمشکنجه گران، دست پرورده اسرائیل
بسم الله الرحمن الرحیم
من از آقایان که تحمل زحمت کردند و برای تفقد از من و اظهار همدردی با ملت به اینجا آمدند، تشکر میکنم و سلامت همه را از خدای تبارک و تعالی خواهانم.
شما میدانید که ملت ایران در این پنجاه و چند سال تحت ظلم و تعدی این خاندان هم آزادی خودشان را از دست داده بودند و هم استقلال کشور ما از دست ما رفته بود، میدانید که چه کشیدند ملت ما. سران ملت، طبقات مختلف، روحانیون، روشنفکرها، دانشگاهیها، بازاریها، همه در رنج و عذاب بودند. و چه اشخاصی که در زندانهای اینها کشته شد، با یک شکنجههای بسیار فجیع که ما الآن نمیتوانیم تصور آن شکنجهها را بکنیم. متخصص شکنجه از اسرائیل آورده بودند که اسرائیلیها تربیت کنند اشخاص شکنجه چی را و آنها شکنجه بکنند! بعض از روحانیون را- آنطوری که برای ما نقل کردهاند- پایش را اره کردهاند؛ و بعضیها راروی تاوه گذاشتند و برق را متصل کردهاند بو دادهاند آنها را! ... اینهایی که به ما رسیده است از این قبیل است لکن آنهایی که بعد کشف خواهد شد، خواهید فهمید که چه به روزگار این بدبختها و این ملت، آوردند.
آثار «فرهنگ» و «تمدن» آریامهری!
از آن طرف، مملکت ما را با اسم «تمدن بزرگ» همه چیزش را به عقب زدند. - فرهنگ ما یک فرهنگ استعماری است که نمیگذارد بچههای ما تربیت و رشد پیدا کنند. بعد از تقریباً هفتاد سال مدرسه داشتن و سی و چند سال - یا بیشتر - دانشگاه داشتن مع ذلک اگر یک لوزهای را بخواهند عمل بکنند، میگویند که باید برود به لندن عمل بکند! اگر یک کسی سینهاش مثلاً درد داشته باشد یا یک مرض [داشته باشد] باید برود به خارج. برای اینکه نگذاشتهاند نیروی جوانهای ما رشد و تربیت پیدا بکند. من در این سفری که به پاریس رفتم که از جاهای مختلف برای ملاقات من آمدند، مِنجمله از اشخاصی که آمدند، ایرانی هایی [بودند] که در آلمان هستند، چهار صد نفرند، ظاهراً [که] برای نیروی اتمی آنجا رفتهاند. اینها شکایات داشتند میگفتند که اولاً ما را نمیگذارند که درست ما اطلاع پیدا کنیم از این فنونی که هست، و ثانیاً این برای ایران مضر است؛ برای اینکه این تا نفت تمام بشود، این هم تمام میشود! این جانشین نفت است، و این الآن اگر درست بشود، تا نفت تمام بشود این تمام شده است. بنابراین، ضرر دارد برای ایران. و علاوه ضررهای جانی دارد برای ملت ایران، اینها را نگذاشتند درست تحصیل بکنند. آنی هم که میخواستند بکنند، اگر نیمه تمام بود، آن هم این بود: چیزهایی که مضر به حال کشور ما بود:
میدانید که کشاورزی ما را بکلی از بین بردند؛ که الآن ما در همه چیزها، احتیاج به خارج داریم. دامداری ما را بکلی از بین بردند. مراتع ما را به خارجیها دادند، و یا به اجاره دادند یا همین طور دادند. جنگلهای ما را «ملی» کردند، دست ملت را از آن کوتاه کردند و به خارجیها دادند [رژیم پهلوی]. الآن شما هر جای این مملکت را دست بگذارید، خرابه است؛ یک خرابه را گذاشتند و هر چه ما داشتیم برداشتند و رفتند. الآن این دولت و ما، وارث یک خرابهای هستیم که همه چیز آن را از بین بردهاند و باید از سر بنا بشود.
غارت اموال ملت ایران
تبلیغات اینها اینقدر بود که در همین خلیج تقریباً عقیدهشان این بود که اگر شاه نباشد دنیا به هم میخورد! در ایران هم بلی؛ این تتمهاش حالا هم هست. اینها بعد میفهمند که - اینها- این خاندان - به سر ملت ما چه آوردهاند. خزاین این ملت را اینها - همه آن را - چاپیدند و بردند. زمان رضا شاه، چمدانهای زیاد از جواهر پر کردند و در دریا - وقتی که در کشتی نشستند و بردند او را - بین دریا یک بلمی آوردند متصل کردند، رضا شاه را نشاندند توی آن. کشتی را با جواهرات بردند انگلستان! خورد و رفت! این در زمان او بود.
در زمان این هم، قبل از اینکه برود، همه چیزش را بسته بندی کردند و بردند. جواهرات را بردند؛ همه چیز را تقریباً غارت کردند و رفتند. این مملکت، نفت که مهمترین چیز این مملکت است، دارایی این مملکت است و باید نسلهای آتیه از این استفاده بکنند، اگر بیست سال دیگر این [شاه] بود، دیگر نفت نداشتید. خودش هم میگفت که نفت ما بیشتر از بیست و چند سال نیست! (1) برای اینکه نفت را همین طور لولههایش را باز کردند و دادند به غیر. در مقابلش چه گرفتند؟ برای امریکا - که نمونه بارزش است - نفتها را دادند، در مقابل آن پایگاه برای امریکا درست کردند نه اینکه اسلحه به ما دادند! این صورتِ مسئله بود که اینها در مقابل نفت اسلحه به ما دادند؛ اسلحهای که به ما دادند، اسلحهای است که ما نمیتوانیم استعمالش کنیم! الآن در مملکت ما کسی نیست که بتواند این اسلحهها را استعمال کند. این اسلحه را دادند که پایگاه باشد، که اگر یکوقتی با شوروی مثلاً اینها جنگشان شد، ایران پایگاه آنها باشد. و پایگاههای زیاد درست کردند. هم نفت را بردند هم به نفع خودشان عوض را دادند! هر دواش به جیب خود آنها رفته [است]. اینها یک همچو خیانتی به این مملکت کردند.
بن بست برای شاه
و باز در خلیج میگویید هستند اشخاصی که خیلی شاه دوستند! دیگر حالا باید استخوانِ پوسیده او را بپرستند! این خائنها باید استخوانِ پوسیده او را بپرستند. این حالْ - یک استخوانْ پوسیدهای است که نه امریکا قبولش کرده نه همان رباط که هست (1) - آنها هم میگویند که ما این را به شاهی قبول نداریم و نمیتواند اینجا بماند- نه انگلستان قبولش کرد که برود. همه ردش کردند؛ خوب است بیاید خلیج پیش این رفقایش!
پیروزی، مرهون طبقه محروم
خوب، در هر صورت شما بدانید که اینها اینطور کردند. و ملت ما، ملت غیور ایران تاب نیاورد و همه با هم، با قدرت اسلام، با قدرت ایمان قیام کردند، و با قدرت ایمان پیش بردند. این نهضت و این پیشبردی و این پیروزی، مرهون این طبقه جوان ایران، آن هم طبقه جوان درجه سه؛ طبقه جوان محروم [است]؛ آنها این مسئله را پیش بردند، این نهضت را پیش بردند؛ و ما باید از آنها تشکر کنیم. در هر صورت ... شماها باید در مَحالّ خودتان که میروید نصیحت کنید اینها را که گذشت دیگر مطلب! دیگر شما حالا هر چه هم فریاد کنید: شاه، دیگر شاهی تو کار نیست تا شما فریادش را بزنید! برگردید به اسلام. آن چیزی که به درد شما و به درد همه ما میخورد، اسلام و حقایق اسلام است. اسلام کافلِ (2) همه جهات ما هست؛ دنیا را درست میکند، آخرت را درست میکند؛ سعادتمند میکند شما را.
خداوند ان شاء الله شما همه را توفیق بدهد. و باز هم از شما تشکر میکنم که آمدید. و من هم دیگر حالم مقتضی نیست که ... صحبت کنم. حالم مقتضی نیست.والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته