- » امروز جمعه، 2 آذر 1403
- » پایگاه گسترش آراء و اندیشههای امام خمینی رحمة الله علیه
- » تمامی کتابهای امام خمینی رحمة الله علیه به مرور در سایت قرار خواهد گرفت
هیچ خبری نیست، برق ندارند، هیچ ندارند. این تهران، که مرکز است و باید از همه جا به قول آنها آبادتر باشد!
رژیم پهلوی عامل فقر ملت
وقتی که ملاحظه میکنید در اطراف خوزستان، در اطراف فارس، جاهایی را به ما بعضیها گفتهاند که اینها اصلاً آب ندارند و هیچ ندارند، آب هم حتی ندارند! و در زمستانها و بهار، وقتی که باران میآید، یک گودالهایی هست آنجا که آبها آنجا جمع میشود و زنها از یک فرسخ باید بروند و آب از آنجا بیاورند برای بچههایشان. من وقتی که نجف بودم بعضی از اهل خیر کویت، که با من آشنا بودند، به من توسل کردند که شما یک کمکی بکنید، و ما هم کمک میکنیم یک آب انبار درست بشود که این آب باران را این آب انبار حفظ بکند، و این بیچارهها وقتی میخواهند آب ببرند آب داشته باشند. شما خیال نکنید که همان شماها محروم بودید؛ این خانه خرابها همه ایران را خراب کردند. همه محروم بودیم. حتی قشرهایی که شما در صورت میبینید که اینها مثلاً مرفهند، در [آن] زمان اینها زحمتهایی داشتند که بیشتر از زحمت بیآبی بود. این حبسهای طولانی و این زجرهای فوق العاده، این شکنجههای طاقتفرسا برای یک دسته از روشنفکران، یک دسته از علما، یک دسته از فرهنگیها، از وکلای دادگستری، از قضات دادگستری، امثال اینها؛ در تحت این شکنجهها بودند. و بحمدالله بعد از اینکه خدا خواست و خداوند تأیید کرد، ملت ما بیدار شدند و با هم اجتماع کردند و در تحت لوای اسلام این سد را شکستند؛ این سدی که مانع بود از اینکه فرهنگ ما، اقتصاد ما، ارتش ما، همه چیز ما، ترقی و رشد بکند؛ و مانع بودند، این مانع برداشته شد؛ اما پشت این سد، چه برای ما ماند؟ پشت این سد یک بدبختیهایی مانده است. صندوق دولت خالی است؛ از تمام بانکها - آنطوری که دولت به ما اطلاع میدهد و آنطور هست - اینها هر چه توانستند قرض کردند. صدها میلیون دلار از بانکهای مختلف ایران، اینها قرض کردند و فرار کردند. همچو نیست که خیال کنید که اینها هم ساده رفتند؛ جواهرات ایران را یک
رژیم پهلوی عامل فقر ملت
وقتی که ملاحظه میکنید در اطراف خوزستان، در اطراف فارس، جاهایی را به ما بعضیها گفتهاند که اینها اصلاً آب ندارند و هیچ ندارند، آب هم حتی ندارند! و در زمستانها و بهار، وقتی که باران میآید، یک گودالهایی هست آنجا که آبها آنجا جمع میشود و زنها از یک فرسخ باید بروند و آب از آنجا بیاورند برای بچههایشان. من وقتی که نجف بودم بعضی از اهل خیر کویت، که با من آشنا بودند، به من توسل کردند که شما یک کمکی بکنید، و ما هم کمک میکنیم یک آب انبار درست بشود که این آب باران را این آب انبار حفظ بکند، و این بیچارهها وقتی میخواهند آب ببرند آب داشته باشند. شما خیال نکنید که همان شماها محروم بودید؛ این خانه خرابها همه ایران را خراب کردند. همه محروم بودیم. حتی قشرهایی که شما در صورت میبینید که اینها مثلاً مرفهند، در [آن] زمان اینها زحمتهایی داشتند که بیشتر از زحمت بیآبی بود. این حبسهای طولانی و این زجرهای فوق العاده، این شکنجههای طاقتفرسا برای یک دسته از روشنفکران، یک دسته از علما، یک دسته از فرهنگیها، از وکلای دادگستری، از قضات دادگستری، امثال اینها؛ در تحت این شکنجهها بودند. و بحمدالله بعد از اینکه خدا خواست و خداوند تأیید کرد، ملت ما بیدار شدند و با هم اجتماع کردند و در تحت لوای اسلام این سد را شکستند؛ این سدی که مانع بود از اینکه فرهنگ ما، اقتصاد ما، ارتش ما، همه چیز ما، ترقی و رشد بکند؛ و مانع بودند، این مانع برداشته شد؛ اما پشت این سد، چه برای ما ماند؟ پشت این سد یک بدبختیهایی مانده است. صندوق دولت خالی است؛ از تمام بانکها - آنطوری که دولت به ما اطلاع میدهد و آنطور هست - اینها هر چه توانستند قرض کردند. صدها میلیون دلار از بانکهای مختلف ایران، اینها قرض کردند و فرار کردند. همچو نیست که خیال کنید که اینها هم ساده رفتند؛ جواهرات ایران را یک