- » امروز پنجشنبه، 1 آذر 1403
- » پایگاه گسترش آراء و اندیشههای امام خمینی رحمة الله علیه
- » تمامی کتابهای امام خمینی رحمة الله علیه به مرور در سایت قرار خواهد گرفت
کذا و کذاست، مجبور بود که این اعتراف را بکند که لیست میآوردند از قنسول انگلستان یکوقتی - بعد هم قنسول امریکا - میآوردند و میگفتند اینها باید وکیل بشوند؛ آنها هم همینها را وکیل میکردند! مردم هم هیچ اطلاعی از این مسائل نداشتند.
حالا میخواهید چه بشود؟ شما یک همچو رفراندمی که همه مردم با آزادی - یک کسی نبود که به آنها فشار بیاورد که آقا باید بروی یا نباید بروی، همه با آزادی، همه طوایف با آزادی، خودشان رفتند سر صندوقها و رأی دادند؛ ما بهتر از این چه میخواهیم؟ ما میخواهیم یک مملکت، آزادی باشد. البته اینها همه چیز ما را بردهاند. اینها آنچه که برای ما گذاشتند قرضهای زیادی است که از بانکها گرفتند و فرار کردند، میلیاردها قرض کردند و فرار کردند؛ علاوه بر بردن جواهرات و بردن همه چیز ما. قبلاً هم پولها را فرستادند توی بانکهای سوئیس و سایر جاها و امریکا و کذا. وقتی هم میخواستند بروند باز جواهرات را هرچه توانستند بردند. آنی که مانده است، آن است که نتوانستند ببرند و حالا میبینید این مقدار است، اینها را نتوانستند ببرند! حالا این مقدارش مانده است. اینها همه چیز را بردند و دولت را ورشکست کردند.
نمایش وحدت مردمی
حالا باید با زحمت، همه اقشار دست به هم بدهند تا این گرفتاریها رفع بشود. مگر دولت میتواند مملکتی را که اینطور خراب کردند - با ضعفی که الآن هست - اداره بکند و درست بکند؟ دانشگاه باید بیاید کار را درست بکند؛ خودشان باید درست بکنند. کشاورزها باید خودشان همت بکنند. کارگرها باید خودشان همت بکنند. و باید همه ما بدانیم که اینها، این ریشههای گندیدهای که از اینها مانده است، افتادهاند دوره و نمی گذارند که آرامش پیدا بشود. برای اینکه اینها میدانند که اگر آرامش پیدا بشود و این مملکت به همین حال خودش باقی باشد، این اقشاری که حالا هستند - اینها با هم هستند - دیگر به هم نمیخورد و دست اینها همیشه کوتاه است. لهذا اینها دنبال این معنا هستند که نگذارند یک آرامشی پیدا بشود. شما را از ما باز جدا کنند و ما را از دیگران
حالا میخواهید چه بشود؟ شما یک همچو رفراندمی که همه مردم با آزادی - یک کسی نبود که به آنها فشار بیاورد که آقا باید بروی یا نباید بروی، همه با آزادی، همه طوایف با آزادی، خودشان رفتند سر صندوقها و رأی دادند؛ ما بهتر از این چه میخواهیم؟ ما میخواهیم یک مملکت، آزادی باشد. البته اینها همه چیز ما را بردهاند. اینها آنچه که برای ما گذاشتند قرضهای زیادی است که از بانکها گرفتند و فرار کردند، میلیاردها قرض کردند و فرار کردند؛ علاوه بر بردن جواهرات و بردن همه چیز ما. قبلاً هم پولها را فرستادند توی بانکهای سوئیس و سایر جاها و امریکا و کذا. وقتی هم میخواستند بروند باز جواهرات را هرچه توانستند بردند. آنی که مانده است، آن است که نتوانستند ببرند و حالا میبینید این مقدار است، اینها را نتوانستند ببرند! حالا این مقدارش مانده است. اینها همه چیز را بردند و دولت را ورشکست کردند.
نمایش وحدت مردمی
حالا باید با زحمت، همه اقشار دست به هم بدهند تا این گرفتاریها رفع بشود. مگر دولت میتواند مملکتی را که اینطور خراب کردند - با ضعفی که الآن هست - اداره بکند و درست بکند؟ دانشگاه باید بیاید کار را درست بکند؛ خودشان باید درست بکنند. کشاورزها باید خودشان همت بکنند. کارگرها باید خودشان همت بکنند. و باید همه ما بدانیم که اینها، این ریشههای گندیدهای که از اینها مانده است، افتادهاند دوره و نمی گذارند که آرامش پیدا بشود. برای اینکه اینها میدانند که اگر آرامش پیدا بشود و این مملکت به همین حال خودش باقی باشد، این اقشاری که حالا هستند - اینها با هم هستند - دیگر به هم نمیخورد و دست اینها همیشه کوتاه است. لهذا اینها دنبال این معنا هستند که نگذارند یک آرامشی پیدا بشود. شما را از ما باز جدا کنند و ما را از دیگران