- » امروز جمعه، 2 آذر 1403
- » پایگاه گسترش آراء و اندیشههای امام خمینی رحمة الله علیه
- » تمامی کتابهای امام خمینی رحمة الله علیه به مرور در سایت قرار خواهد گرفت
جانسون (1) آن مرد که ایستاده بود و عینکش را هم اینطور چشمش را از اینور گردانده بود، این هم مثل یک بچه ایستاده بود جلو میز او. جانسون این طرف ایستاده بود، و او مقابل میز او، مثل یک فراش! من اینقدر ناراحت شدم از اینکه وضع ما اینطور شده، که این شخص - که رئیس قوم است - در مقابل او رفته اینطور! آن وقت وقتی میآمد، در مقابل شما چه میکرد؟ عکس آن بود دیگر! آنجا حکومت اسلام اینطور بود که بین خودشان ... رفاقت و دوستی و وقتی در مقابل غیر میایستادند، آنطور شدت؛ لکن حکومتهای غیر اسلامی اینطور نیستند. میبینند احتیاج چقدر دارند! آنکه میبیند که حالا به او محتاج است، پهلویش میرود! شاه یک مملکت است؛ لکن مثل یک فرّاش پیش او میرود! من عکسش را خودم دیدم. مثل یک فرّاش ایستاده بود! او وقتی که میآمد توی مملکت خودش و بین مردمی که به اصطلاح رعیت خودند، بین سربازهای خودش، آنطور شدت میورزید. این عکسِ آنی که آنها بودند. این، شدت را در بین خود، قشر زیردست خودش، میکرد، و در مقابل آنها خاضع بود. اما به حسب منطق قرآن أَشِدَّاءُ عَلَی الْکفَّارِ رُحَمآءُ بَیْنَهُمْ (2)؛ بر کفار شدید، بین خودشان رحیم و دوست.
حکومت اسلامی و حکومتهای طاغوت
این، یکی از فرقهایی است بین حکومتهای اسلامی و حکومتهای غیر اسلامی است. اینطور نبوده که وقتی وارد بشود یک کسی در محیط حکومت اسلامی، وحشت بَرَش دارد! اگر یک کسی میخواست آن وقت وارد بشود در یک حکومتی، در یک وزارتخانهای، خیر، در یک کلانتری وقتی وارد میخواست بشود، وحشت داشت از اینکه چه خواهد شد؟!
در حکومت اسلامی وقتی که پیش نخست وزیرش بروند، پیش رئیسش هم بروند،
حکومت اسلامی و حکومتهای طاغوت
این، یکی از فرقهایی است بین حکومتهای اسلامی و حکومتهای غیر اسلامی است. اینطور نبوده که وقتی وارد بشود یک کسی در محیط حکومت اسلامی، وحشت بَرَش دارد! اگر یک کسی میخواست آن وقت وارد بشود در یک حکومتی، در یک وزارتخانهای، خیر، در یک کلانتری وقتی وارد میخواست بشود، وحشت داشت از اینکه چه خواهد شد؟!
در حکومت اسلامی وقتی که پیش نخست وزیرش بروند، پیش رئیسش هم بروند،