- » امروز شنبه، 3 آذر 1403
- » پایگاه گسترش آراء و اندیشههای امام خمینی رحمة الله علیه
- » تمامی کتابهای امام خمینی رحمة الله علیه به مرور در سایت قرار خواهد گرفت
سکوت در قبال جنایات شاه
پانزده خرداد را اینها اصلاً ذکری از آن نمیکنند. 15 خرداد به طوری که گفتهاند - من در حبس بودم، لکن آنطوری که برای من بعد از بیرون آمدن گفتند - قریب پانزده هزار نفر را آنها کشتند و از قراری که باز گفتند، خود محمدرضا با هلیکوپتر عامل قتل هم بوده است خودش. اینها، این طرفدارهای «حقوق بشر»، این پانزده هزار جمعیتی که در یک روز کشته شد اینها را مثل اینکه بشر نمیدانند! یا بشر میدانند و برای آنها حقوق قائل نیستند. اگر اینها بشر هستند و حقوق دارند و این شصت هزار نفر یا بیشتری که در این چند صباح، در این چند ماه، از ایران کشته شد - از بهترین جوانهای ما کشته شد، از همه طبقات، طبقه روحانیین، طبقه دانشگاهی، طبقه تجار، اداری، همه جور جمعیتی، دهقان، کارگر، کشته شد - اینها اصلاً به روی خودشان نمیآوردند که این کارها شده است! ما ندیدیم که هیچ فریادی از اینها درآید که «خیر، چرا حقوق بشر را ملاحظه نمیکنید. چرا اینقدر آدم میکشید». حالا که ما این جنایتکارها را [مجازات میکنیم] - که هر کدامشان، بعضی از اینها، چندین نفر آدم را کشتهاند، یا آنطور اینها را شکنجه دادهاند که در زیر شکنجه مردند، یا پاهای آنها را ارّه کردند، یا آنها را در تاوه گذاشتند و بو دادند، از همه طبقات، در زندانها آنطور عمل کردند؛ [سر و صدا راه میاندازند] یک شب من در آن حبس که بودم صدای ضجّه و ناله اشخاصی که [شکنجه] میکردند خودم میشنیدم؛ بعد که آمدند این حبسیها، یعنی صاحبان حبس، پیش من آمدند، اعتراض کردم و گفتم زندانها باید جای تربیت باشد نه جای اینطور وحشیگریها. گفتند «نه، این چیزی نبوده. این یک سربازی بود که فرار کرده بود یک سیلی به او زدند!» در صورتی که شاید بیشتر از یک ساعت شاید شکنجه میکردند و من فریاد میشنیدم. (1)
نیرنگ بازی مدعیان «حقوق بشر»
این طرفدارهای حقوق بشر، این حقّه بازها- که میخواهند همه منافع ماها را بدهند به
پانزده خرداد را اینها اصلاً ذکری از آن نمیکنند. 15 خرداد به طوری که گفتهاند - من در حبس بودم، لکن آنطوری که برای من بعد از بیرون آمدن گفتند - قریب پانزده هزار نفر را آنها کشتند و از قراری که باز گفتند، خود محمدرضا با هلیکوپتر عامل قتل هم بوده است خودش. اینها، این طرفدارهای «حقوق بشر»، این پانزده هزار جمعیتی که در یک روز کشته شد اینها را مثل اینکه بشر نمیدانند! یا بشر میدانند و برای آنها حقوق قائل نیستند. اگر اینها بشر هستند و حقوق دارند و این شصت هزار نفر یا بیشتری که در این چند صباح، در این چند ماه، از ایران کشته شد - از بهترین جوانهای ما کشته شد، از همه طبقات، طبقه روحانیین، طبقه دانشگاهی، طبقه تجار، اداری، همه جور جمعیتی، دهقان، کارگر، کشته شد - اینها اصلاً به روی خودشان نمیآوردند که این کارها شده است! ما ندیدیم که هیچ فریادی از اینها درآید که «خیر، چرا حقوق بشر را ملاحظه نمیکنید. چرا اینقدر آدم میکشید». حالا که ما این جنایتکارها را [مجازات میکنیم] - که هر کدامشان، بعضی از اینها، چندین نفر آدم را کشتهاند، یا آنطور اینها را شکنجه دادهاند که در زیر شکنجه مردند، یا پاهای آنها را ارّه کردند، یا آنها را در تاوه گذاشتند و بو دادند، از همه طبقات، در زندانها آنطور عمل کردند؛ [سر و صدا راه میاندازند] یک شب من در آن حبس که بودم صدای ضجّه و ناله اشخاصی که [شکنجه] میکردند خودم میشنیدم؛ بعد که آمدند این حبسیها، یعنی صاحبان حبس، پیش من آمدند، اعتراض کردم و گفتم زندانها باید جای تربیت باشد نه جای اینطور وحشیگریها. گفتند «نه، این چیزی نبوده. این یک سربازی بود که فرار کرده بود یک سیلی به او زدند!» در صورتی که شاید بیشتر از یک ساعت شاید شکنجه میکردند و من فریاد میشنیدم. (1)
نیرنگ بازی مدعیان «حقوق بشر»
این طرفدارهای حقوق بشر، این حقّه بازها- که میخواهند همه منافع ماها را بدهند به