- » امروز یکشنبه، 4 آذر 1403
- » پایگاه گسترش آراء و اندیشههای امام خمینی رحمة الله علیه
- » تمامی کتابهای امام خمینی رحمة الله علیه به مرور در سایت قرار خواهد گرفت
فردا هم یک چیز دیگر پیش میآورند. (1)
جریان سازیهای ساواک
من پیشتر گفته بودم - زمان طاغوت - که ما در مواقع معینی میبینیم که یک غائله بلند میشود. آن مواقع معین، یکوقت قبل از ماه رمضان است و یکوقت قبل از ماه محرّم. ماه رمضان برای دولت سابق یک خطری داشت که نبادا روحانیون - در مساجد [که] مردم مجتمعند، ماه عبادت است - نبادا یک تبلیغ سوئی بر ضد دولت بشود. قبل از ماه مبارک یک غائله درست میکردند! غائله - قضیه مثلاً - «شهید جاوید»! (2) یک ماه مبارک را ماها غفلت میکردیم که ما از کجا داریم، اشتباهمان از کجاست. یک ماه مبارک ما سر یک مسئله جزئی به جان هم میافتادیم. اهل منبر دو طایفه میشدند: یک طایفه از آنور، یک طایفه اینور! علما و مثلاً ... طلبههای ما دو طایفه میشدند: یک طایفه از آنور، یک طایفه ... یک ماه مبارک را ما هدر میدادیم که دولت را باید در این ماه مبارک ما تنبیهش بکنیم به یک چیزهایی، یک مطالبی بگوییم، آنها درست میکردند این مطلب را و ما را سرگرم میکردند به شهید جاوید! یک ماه، دو ماه، سه ماه این میشد. همچو که این طرف [رو به] سردی میرفت و ماه محرّم مثلاً نزدیک میشد، مسئله مرحوم «شمس آبادی» (3) را پیش میآوردند. ای بسا که شمس آبادی - حالا شاید هم خودشان یک همچو کاری میکردند که این غائله درست بشود! حالا خودشان هم نکرده باشند کس دیگری کرده باشد اما آنها غائله را درست میکردند و دو دسته راه میانداختند، یک دسته از آنور و یک دسته از آنور. و قوای ما و نیروی ما که باید صرف بشود در مصالح اسلام، سر این قضیه هدر میدادند تا اینکه این یک خردهای سرد میشد. وقتی که این سرد میشد، نزدیک میشد - مثلاً - یا ماه رمضان یا ... میشد، قضیه «دکتر
جریان سازیهای ساواک
من پیشتر گفته بودم - زمان طاغوت - که ما در مواقع معینی میبینیم که یک غائله بلند میشود. آن مواقع معین، یکوقت قبل از ماه رمضان است و یکوقت قبل از ماه محرّم. ماه رمضان برای دولت سابق یک خطری داشت که نبادا روحانیون - در مساجد [که] مردم مجتمعند، ماه عبادت است - نبادا یک تبلیغ سوئی بر ضد دولت بشود. قبل از ماه مبارک یک غائله درست میکردند! غائله - قضیه مثلاً - «شهید جاوید»! (2) یک ماه مبارک را ماها غفلت میکردیم که ما از کجا داریم، اشتباهمان از کجاست. یک ماه مبارک ما سر یک مسئله جزئی به جان هم میافتادیم. اهل منبر دو طایفه میشدند: یک طایفه از آنور، یک طایفه اینور! علما و مثلاً ... طلبههای ما دو طایفه میشدند: یک طایفه از آنور، یک طایفه ... یک ماه مبارک را ما هدر میدادیم که دولت را باید در این ماه مبارک ما تنبیهش بکنیم به یک چیزهایی، یک مطالبی بگوییم، آنها درست میکردند این مطلب را و ما را سرگرم میکردند به شهید جاوید! یک ماه، دو ماه، سه ماه این میشد. همچو که این طرف [رو به] سردی میرفت و ماه محرّم مثلاً نزدیک میشد، مسئله مرحوم «شمس آبادی» (3) را پیش میآوردند. ای بسا که شمس آبادی - حالا شاید هم خودشان یک همچو کاری میکردند که این غائله درست بشود! حالا خودشان هم نکرده باشند کس دیگری کرده باشد اما آنها غائله را درست میکردند و دو دسته راه میانداختند، یک دسته از آنور و یک دسته از آنور. و قوای ما و نیروی ما که باید صرف بشود در مصالح اسلام، سر این قضیه هدر میدادند تا اینکه این یک خردهای سرد میشد. وقتی که این سرد میشد، نزدیک میشد - مثلاً - یا ماه رمضان یا ... میشد، قضیه «دکتر