- » امروز جمعه، 2 آذر 1403
- » پایگاه گسترش آراء و اندیشههای امام خمینی رحمة الله علیه
- » تمامی کتابهای امام خمینی رحمة الله علیه به مرور در سایت قرار خواهد گرفت
استقلال کشور در گرو انسانهای متعهد
فرهنگ میتواند حل عقدهها را بکند. اگر فرهنگ، یک فرهنگی شد که انسان بارآورد، متعهد بارآورد، معتقد به یک ماورا بارآورد، معتقد به اینکه اگر این از دیگری باشد این مسئولیت دارد، اگر این دزدی باشد مسئولیت دارد، آنکه اعتقاد به این معنا دارد و ایمان دارد به یک پرده ماورای این عالم، آن است که میتواند مملکت حفظ بکند؛ آن است که اگر در مقابل اینکه یک خیانت بکند همه چیزها را بهش بدهند زیر بار نمی رود. او مثل حضرت امیر - سلام الله علیه - قسم میخورد - به حسب روایتی که هست توی نهج البلاغه - که اگر چنانچه همه اقالیم دنیا را به من بدهند که بخواهم یک ظلمی بکنم، اینقدر که یک چیزی را از دهن یک مورچه من بگیرم، ظلم است من نمیکنم. البته کسی او نمیشود؛ لکن مقدرات یک کشوری دست شماست. اینها که به فرهنگ حمله کردند، به مدارس قدیمه حمله کردند، به دانشگاهها حمله کردند- حمله باطنی یا ظاهری- اینها میخواهند نگذارند از دانشگاه آدم بیرون بیاید، از مدارس قدیمه انسان پیدا بشود. و لهذا جلوی فرهنگ ما را محکم گرفتند که پیش نرویم. برای اینکه اگر چنانچه از فرهنگ کسانی که بعد مقدرات مملکت دست آنهاست، از فرهنگ یک اشخاص متعهد و صحیح، بیرون بیایند، کلاه آنها پس معرکه است. و اگر یک اشخاصی بیرون بیایند که مبالات به هیچی ندارند، جز طعمه چیزی نمیفهمند، آنها، آنهایی است که آنها صیدش میکنند. طعمهها را آنها بهتر از کسان دیگر میدهند. منصبها را آنها بهتر میدهند، مالها را آنها بهتر میدهند، و اینها را تحت استعمار و استثمار قرار میدهند.
کلید سعادت و شقاوت یک ملت
پس شغل ماها همهمان، شغل من و شغل شما، هر دو شغلی است که از انبیا به ما رسیده است. اگر ما به این شغل که داریم خیانت کنیم به انبیا خیانت کرده ایم، به خدای تبارک و تعالی خیانت کرده ایم؛ و خیانتمان این است که جوانهایی که پیش ما باید تربیت بشوند
فرهنگ میتواند حل عقدهها را بکند. اگر فرهنگ، یک فرهنگی شد که انسان بارآورد، متعهد بارآورد، معتقد به یک ماورا بارآورد، معتقد به اینکه اگر این از دیگری باشد این مسئولیت دارد، اگر این دزدی باشد مسئولیت دارد، آنکه اعتقاد به این معنا دارد و ایمان دارد به یک پرده ماورای این عالم، آن است که میتواند مملکت حفظ بکند؛ آن است که اگر در مقابل اینکه یک خیانت بکند همه چیزها را بهش بدهند زیر بار نمی رود. او مثل حضرت امیر - سلام الله علیه - قسم میخورد - به حسب روایتی که هست توی نهج البلاغه - که اگر چنانچه همه اقالیم دنیا را به من بدهند که بخواهم یک ظلمی بکنم، اینقدر که یک چیزی را از دهن یک مورچه من بگیرم، ظلم است من نمیکنم. البته کسی او نمیشود؛ لکن مقدرات یک کشوری دست شماست. اینها که به فرهنگ حمله کردند، به مدارس قدیمه حمله کردند، به دانشگاهها حمله کردند- حمله باطنی یا ظاهری- اینها میخواهند نگذارند از دانشگاه آدم بیرون بیاید، از مدارس قدیمه انسان پیدا بشود. و لهذا جلوی فرهنگ ما را محکم گرفتند که پیش نرویم. برای اینکه اگر چنانچه از فرهنگ کسانی که بعد مقدرات مملکت دست آنهاست، از فرهنگ یک اشخاص متعهد و صحیح، بیرون بیایند، کلاه آنها پس معرکه است. و اگر یک اشخاصی بیرون بیایند که مبالات به هیچی ندارند، جز طعمه چیزی نمیفهمند، آنها، آنهایی است که آنها صیدش میکنند. طعمهها را آنها بهتر از کسان دیگر میدهند. منصبها را آنها بهتر میدهند، مالها را آنها بهتر میدهند، و اینها را تحت استعمار و استثمار قرار میدهند.
کلید سعادت و شقاوت یک ملت
پس شغل ماها همهمان، شغل من و شغل شما، هر دو شغلی است که از انبیا به ما رسیده است. اگر ما به این شغل که داریم خیانت کنیم به انبیا خیانت کرده ایم، به خدای تبارک و تعالی خیانت کرده ایم؛ و خیانتمان این است که جوانهایی که پیش ما باید تربیت بشوند