- » امروز پنجشنبه، 1 آذر 1403
- » پایگاه گسترش آراء و اندیشههای امام خمینی رحمة الله علیه
- » تمامی کتابهای امام خمینی رحمة الله علیه به مرور در سایت قرار خواهد گرفت
مستقر شد دیگر حکومت و سلطه پیدا کرد، به واسطه دستوراتی که کارشناسها، میدادند به او، آنها کارهایی در ایران انجام دادند به صورت [مترقی]. تبلیغات میکردند؛ و خیلی به نظر مردم میآورند که خدمتی دارند به جامعه میکنند، و در واقع میخواستند که این جامعه را نگذارند فضایل انسانی پیدا کنند. جوانهای ما را با اسمهای مختلف از یک طرف نمیگذاشتند که تحصیلاتشان یک تحصیلات مفیدی برای جامعه باشد. و از یک طرف، مراکز فحشا اینقدر درست میکردند و تشویق میکردند که جوانهای ما را به آن مراکز میکشاندند، و نیروی جوانی آنها را به باد میدادند. نیرویی که باید صرف بشود برای پیشرفت کشور، این نیرو را مهمل میکردند؛ فاسد میکردند. به طوری که در تهران مراکز فحشا خیلی بیشتر از مراکز تعلیم و تعلم بود. مشروب فروشی بیشتر از کتابفروشی میگفتند بود! مراکزی که به ما گفتند، و شاید شماها بهتر اطلاع داشته باشید، در جامعه هستید، مراکزی که در خصوص تهران، که باید مرکز فضیلت باشد، باید مرکز آدم سازی باشد، بیشتر عنایت این بود که در تهران این مراکز زیاد باشد. اطراف تهران، بین تهران و کرج، بین تهران و شمیران، در اطراف شمیران، مراکز زیاد - به طوری که گفته شده است - مراکز فاسد کننده [وجود داشت]. مراکزی که هرکس وارد میشد در آنجا، چه زن و چه مرد، بعد از چند وقت دیگر یک انسان نبود؛ یک فاسد بود.
ترس استعمار از زنان و مردان با فضلیت
اینها برنامه بود که اینطور عمل بشود. چرا؟ برای اینکه خارجیها از مردان و زنان بافضیلت میترسند. آنکه خدمتی میکند به آنها شخصی است که فضیلت انسانی خودشان را از دست داده است. آدمی که به دین خودش، به کشور خودش، به ملت خودش، خیانت میکند، این دیگر فضیلت انسان به هیچ وجه ندارد. آنها یک همچو اشخاصی میخواستند. یک اشخاصی میخواستند که از فضایل انسانی منحط باشند تا به درد آنها بخورند و برای آنها خدمت بکنند. یک انسان فضیلت دار، یک انسان متعهد، یک انسانی که به خودش احترام قائل است، به مذهب خودش احترام قائل است، به درد
ترس استعمار از زنان و مردان با فضلیت
اینها برنامه بود که اینطور عمل بشود. چرا؟ برای اینکه خارجیها از مردان و زنان بافضیلت میترسند. آنکه خدمتی میکند به آنها شخصی است که فضیلت انسانی خودشان را از دست داده است. آدمی که به دین خودش، به کشور خودش، به ملت خودش، خیانت میکند، این دیگر فضیلت انسان به هیچ وجه ندارد. آنها یک همچو اشخاصی میخواستند. یک اشخاصی میخواستند که از فضایل انسانی منحط باشند تا به درد آنها بخورند و برای آنها خدمت بکنند. یک انسان فضیلت دار، یک انسان متعهد، یک انسانی که به خودش احترام قائل است، به مذهب خودش احترام قائل است، به درد