- » امروز پنجشنبه، 1 آذر 1403
- » پایگاه گسترش آراء و اندیشههای امام خمینی رحمة الله علیه
- » تمامی کتابهای امام خمینی رحمة الله علیه به مرور در سایت قرار خواهد گرفت
سخنرانی در جمع اقشار مختلف مردم و عشایر (مفهوم «مستضعف» و «مستکبر»)
- سخنرانیزمان: صبح 4 خرداد 1358 / 28 جمادی الثانی 1399
مکان: قم، مدرسه فیضیه
موضوع: تبیین مفهوم «مستضعف» و «مستکبر» (1)
حضار: نمایندگان اقشار مختلف مردم و عشایربسم الله الرحمن الرحیماتحاد تودهها، از برکات انقلاب
چه فرصتهای خوبی برای ما در این انقلاب حاصل میشود و حاصل شده است. ما از شما عشایر و از سایر عشایر ایران و از سایر اقشار ایران جدا بودیم. ما را جدا کرده بودند؛ ما را از دانشگاه جدا کردند، ما را از قشرهای دیگر جدا کردند، از ارتش جدا کردند، از فرهنگیان جدا کردند، و از عشایر. نمیتوانستیم با هم در یک محلی مجتمع بشویم و مسائلی که لازم است با هم در میان بگذاریم؛ شما مشکلات خودتان را بیان کنید و ما هم مشکلات خودمان را. این نهضت از برکاتش این بود که این فرصت را برای ما پیش آورد که میتوانیم با شما مجتمع شویم، و میتوانیم مسائل را با شما در میان بگذاریم.
تبیین «مستضعف» و «مستکبر»
ایشان ذکر از مستکبرین و مستضعفین کردند؛ و من باید بیان «مستضعف» و «مستکبر» را به اندازهای که در این مجلس مناسب است عرض کنم. «مستکبرین» منحصر نیستند به سلاطین، منحصر نیستند به رؤسای جمهور، منحصر نیستند به دولتهای ستمگر. مستکبرین یک معنای اعمی دارد؛ یک مصداقش همان اجانب هستند که تمام ملتها را ضعیف میشمرند و مورد تجاوز و تعدی قرار میدهند؛ یک مورد هم همین دولتهای - جائر، سلاطین ستمگر که ملتهای خودشان را ضعیف میشمرند و به آنها تعدی میکنند، دست تعدی به ملتها دراز میکنند. چنانچه در این پنجاه و چند سال شما مبتلا بودید و ما هم مبتلا بودیم و همه ملت مبتلا بودند. ملت را ضعیف میشمردند و ملت را از روی استکبار نظر میکردند و به ملت تعدی میکردند و تجاوز میکردند. آنها رفتند، و ان شاء الله برنمی گردند. امروز روزی است که خدای تبارک و تعالی به ما آزادی و استقلال مرحمت فرموده است، و ما را با این آزادی و استقلال امتحان میکند. ما را آزادی مرحمت فرموده است که ببیند در این آزادی ما چه میکنیم. ما مستقل شدیم و خداوند به ما این مرحمت را فرمود تا ما چه بکنیم: آیا ما هم از مستکبرین باشیم یا از مستضعفین؟ هر فرد، میشود که مستکبر باشد و میشود مستضعف باشد. اگر من به زیر دستهای خودم، ولو چهار نفر باشد، تعدی و تجاوز کردم و آنها را کوچک شمردم، بنده خدا را کوچک شمردم، من مستکبرم و او مستضعف؛ و مشمول همان معنایی است که مستکبرین و مستضعفین هستند. اگر شما کسانی که زیر دستتان هست ضعیف شمردید و به آنها خدای نخواسته تعدی کردید، تجاوز کردید، شما هم مستکبر میشوید. و آن زیردستها مستضعف. ببینیم ما از این امتحان، از این بوته امتحان چطور بیرون میآییم. آیا سرفراز بیرون میآییم یا گردن کج و شکسته؟ آیا ما با بندگان خدا به طوری که خدای تبارک و تعالی امر فرموده است رفتار میکنیم؟ حالا که آزاد شدیم، آزادی را وسیله برای خدمت به خلق و خدمت به خالق قرار میدهیم. یا آزادی را برای مخالفت با خدا و استکبار بر مردم؟
آزمون الهی
هیچ فرق نیست مابین من طلبه و این آقایان اهل علم، و شمایی که از عشایر محترم هستید و بازاری و ارتشی و اداری و همه. همه ما الآن در تحت مراقبت هستیم، مراقبت شدید؛ امتحان الهی. نعمتها گاهی برای امتحان است تا آن اشخاصی که نالایقاند، آن اشخاصی که فرصت طلباند، اینها کارهای خودشان را بکنند و مستحق عذاب بشوند؛ و آنهایی که لایقاند، آنهایی که شریفند، آنها هم کارهای شرافتمندانه خودشان و خدمت - به هموطن خودشان را بکنند تا سعادتمند باشند. بسیار مشکل است، بسیار مشکل است که از این امتحانی که خدای تبارک و تعالی ما را در معرض آن قرار داده است از عهده برآییم؛ و بسیار مراقبت میخواهد که مبادا خدای نخواسته ما از امتحان بد درآییم. اگر از امتحان بد درآییم، ممکن است که باز عنایت خدا برگردد، آزادی سلب شود، استقلال گرفته بشود. همین دنیا ممکن است که ما اگر - چنانچه - برخلاف موازین الهی رفتار کنیم و این آزادی را اسباب دست برای تعدی به مظلومان قرار بدهیم، در همین دنیا ممکن است ما مجازات بشویم. و امید است که در همین دنیا مجازات بشویم، مجازات ما به عالم دیگر نرسد! مجازات عالم دیگر غیر از این مجازاتهاست! ما نمیتوانیم تصور آن مجازاتها را بکنیم. اگر ما خطاکار هستیم - خدایا! اگر ما خطاکار هستیم، اگر این آزادی را ما وسیله قرار دهیم از برای تعدی به مظلومان، ولو یک نفر باشد، تعدی به زیردستان، ولو یک نفر باشد - خدایا! ما را در همین عالم عذاب کن، نگذار برسد به عالم دیگر.
ارزش مرزداران و عشایر
دوستان من! عزیزان من! من میدانم که عشایر هر جا که هستند، در مرزها، مرزها را نگهداری میکنند؛ در جاهای دیگر جلوگیری از مفسدهها میکنند. من میدانم که شما عشایر در زمان رژیم سابق مظلوم بودید، ما هم مظلوم بودیم؛ روحانیون هم مظلوم بودند، بازاری هم مظلوم بود. کی نبود مظلوم؟ من میدانم که ارزش مرزدارها و عشایر ما چیست. آنها عشایر را سرکوب میخواستند بکنند، برای اینکه راه را برای اجانب باز کنند. آنها به جزای خودشان رسیدند و میرسند؛ و به جزای آخرت که سخت ترین جزا است هم میرسند. ما باید الآن که در بوته امتحان گذاشته شدیم و اختیار به ما دادند و ما را آزاد کردند، خدای تبارک و تعالی ما را از قید و بندهای استعمار و استبداد آزاد کرد، حالا که آزاد هستیم، چه میکنیم؟ چه باید بکنیم؟ نباشد که یکوقت ما هم در صف محمدرضاخان واقع بشویم! او آزادی را از یک امت سلب کرد، و ما آزادی را از یک قشر کوچک سلب بکنیم. او در وسط واقع بشود و ما در یمین و یسار او و همه از جند او! - چشمهای خودتان را باز کنید! توجه خودتان را و دقت خودتان را در این مسائل بکنید.
عدالت و محبت نسبت به زیردستان
امروز روز امتحان الهی است. شما قدرتمندید، شما جوانید، شما برومندید. من این جوانهای برومند را که میبینم افتخار میکنم لکن شما جوانها امروز جوانهایی هستید که پاسدار اسلام هستید. دیروز مملکتْ مملکت طاغوتی بود و شما در مظلومیت واقع بودید در ظل مملکت طاغوتی؛ امروز مملکتْ اسلامی است و شما در سایه اسلام هستید و شما پاسداران اسلام. پاسداران اسلام باید احتراز کنند از تمام چیزهایی که برخلاف اسلام است. پاسداری فقط پاسداری مرز نیست. پاسداری یک معنای وسیعی دارد. هر یک از ما پاسداریم نسبت به دیگران. من باید نصیحت بکنم به شما؛ شما به من نصیحت کنید. من به شما بگویم که امروز که روز امتحان است خوب از امتحان بیرون بیایید. شما هم به من همین معنا را بگویید. من به شما عرض کنم که با مظلومها، با زیردستهای خودتان، خوب رفتار کنید؛ عادلانه رفتار کنید. شما هم به من بگویید همه ما مسئولیم: کُلُّکُم رَاعٍ و کُلُّکُم مَسؤولٌ (1) همهمان مثل شبانها هستیم؛ و همهمان مسئول هستیم از این شبانی. همان طوری که میدانید شبان نسبت به آن گوسفندهایی که زیردستش است محبت دارد، آنها را در جایی که علفزار باشد، در جایی که آب خوب باشد، میبرد و آنجا تربیت میکند. همه ما نسبت به هم اینطور باید باشیم؛ مثل شبانی که گوسفندهای خودش را با محبت، بدون آزار، تربیت میکند، ما هم اینطور باشیم. نبادا که یکی از ما خدای نخواسته حالا که آزاد است به آن دوست زیردستش، به آن شخص زیر دستش، تعدی بکند، تجاوز بکند. تعدی و تجاوز عبارت از همانهایی است که اسلام منع کرده است.
پاسداران امام زمان
ما همه مسئول هستیم. و خدای تبارک و تعالی الآن همه ما را، همه ملت ایران را در - تحت امتحان قرار داده است. از امتحان خدا خوب بیرون بیایید. ما از شما میخواهیم که این مرزها را خودتان حفظ کنید. مملکت امروز مال خود شماست. دیروز اجانب در آن تصرف داشتند؛ امروز یک مملکتی است اسلامی، یک مملکتی است مال پیغمبر اسلام، یک مملکتی است مال امام زمان - سلام الله علیه. مملکت از آن وجود مقدس است، و ما همه پاسداران آن هستیم و باید این مملکت را حفظ کنیم. هرکس به هر اندازهای که میتواند. شما جوانهای برومند مسلح به آن مقداری که میتوانید باید مرزها را حفظ کنید؛ ما همه در اینجاها که هستیم به اندازهای که میتوانیم باید حفظ کنیم جهات را. مملکت مال خودتان است الآن. همان طوری که با عائله خودتان رفتار میکنید، محبت نسبت به عائله خودتان دارید، نسبت به کشور خودتان داشته باشید، نسبت به برادرهای خودتان داشته باشید. اینها برادر شما هستند، و ملت برادر هم هست.
اخوت اسلامی
خدای تبارک و تعالی میفرماید که المُؤمنونَ إِخوَةٌ (1) برادرند اینها. باید به برادری رفتار کرد. چطور شما برادر خودتان را دلتان نمیآید که اذیت کنید، باید همین طور با هم رفتار کنید. با دیگران، با دیگران همین طور رفتار کنید. نفوس خودتان را تربیت کنید، تهذیب کنید. این دنیا پایان دارد برای همه ما؛ من زودتر و شما بعد؛ پایان دارد؛ نمیمانیم؛ آنکه میماند خوبی و بدی است. صفحه اعمالتان منور به نور اسلام باشد، به عمل به احکام اسلام باشد تا در همه جا سعادتمند باشید. در اینجا دلتان خوش باشد به اینکه خدمت به ملتتان کردید، خدمت به زیردستتان کردید، خدمت به کشورتان کردید؛ در آنجا هم در ازای این خدمت جزاهای بسیار بزرگ است، عوضهای بسیار بزرگ. من چون باید آن طرف هم باز بروم، به آن آقایان هم عرض ارادت بکنم، از این جهت من دعا میکنم خداوند ان شاء الله شما را سعادتمند کند. خداوند همه ما را، همه ما را به راه راست هدایت کند. سلام بر همه شما.