- » امروز جمعه، 2 آذر 1403
- » پایگاه گسترش آراء و اندیشههای امام خمینی رحمة الله علیه
- » تمامی کتابهای امام خمینی رحمة الله علیه به مرور در سایت قرار خواهد گرفت
کردید. همه قشرها، چه دولتهای اسلامی - الّا کمی از آنها - و چه ابرقدرتها، که همهشان پشتیبان محمدرضا بودند، همه بودند. به من پیغامها میدادند؛ خصوصاً از امریکا؛ و میخواستند که او باشد؛ چنانچه خودش هم وسایطی ایجاد کرد که باشد و هرچه قدرت است دست ماها باشد و ایشان سلطنت بکنند؛ و من میدانستم دروغ میگوید. مع ذلک این قدرتها نتوانستند نگه دارند او را؛ برای اینکه در مردم یک ایمانی پیدا شده بود که شهادت را برای خودشان فوز میدانستند. یک ملتی که شهادت را برای خودش فوز میداند و میرود دنبال شهادت، این را نمیشود با توپ و تانک جوابش را داد؛ چنانکه نشد.
در آرزوی اجرای اسلام نخستین
الآن یک سستی مشاهده میشود که پیدا شده است، و این سستی در اثر این است که خودشان را پیروز دانستهاند؛ و چون خودشان را پیروز دانستهاند، از این جهت یک قدری سست شدهاند، و توجه به جهات شخصی شروع شده؛ «خانه ندارم، حقوقم کم است، درجه میخواهم» از این حرفهایی که آن وقت که انقلاب رو به جلو رفتن بود این حرفها هیچ نبود. حالا که رسیده است به یک حدی که یک شکستی به طرف داده است، قهراً در هر انقلابی اینطور است که بعد از اینکه طرف را شکست دادند و به پیروزی رسیدند باز برمیگردند به حالات خودشان و به حالات اولیه و چیزهایی که احتیاج دارند مورد نظرشان میشود؛ خانه ندارم و حقوق ندارم و من فرضاً مریض هستم؛ و این حرفها پیش میآید. الآن ما در نصفه راه واقع هستیم. ما راه را به آخر نرسانده ایم. رأی دادیم به «جمهوری اسلامی»، الآن هم ایران رسماً جمهوری اسلامی است، ... [و] همه ممالک هم شناختهاند ایران را به جمهوریت اسلامی؛ لکن ما محتوای جمهوری اسلامی را میخواهیم. زحمت ما، آنکه ملت ما داد، زحمتهایی، چیزهایی که تحمل کرد، برای این بود که اسلام تحقق پیدا بکند. جمهوری اسلامی لفظی ما نمیخواهیم که؛ یک جمهوری اسلامی که فقط به آن رأی بدهیم و خودش را کار نداشته باشیم! ما باید اسلام را به همان طوری که در صدر اسلام بود، آرزوی ما این است که اسلام را آنطور که در صدر اسلام
در آرزوی اجرای اسلام نخستین
الآن یک سستی مشاهده میشود که پیدا شده است، و این سستی در اثر این است که خودشان را پیروز دانستهاند؛ و چون خودشان را پیروز دانستهاند، از این جهت یک قدری سست شدهاند، و توجه به جهات شخصی شروع شده؛ «خانه ندارم، حقوقم کم است، درجه میخواهم» از این حرفهایی که آن وقت که انقلاب رو به جلو رفتن بود این حرفها هیچ نبود. حالا که رسیده است به یک حدی که یک شکستی به طرف داده است، قهراً در هر انقلابی اینطور است که بعد از اینکه طرف را شکست دادند و به پیروزی رسیدند باز برمیگردند به حالات خودشان و به حالات اولیه و چیزهایی که احتیاج دارند مورد نظرشان میشود؛ خانه ندارم و حقوق ندارم و من فرضاً مریض هستم؛ و این حرفها پیش میآید. الآن ما در نصفه راه واقع هستیم. ما راه را به آخر نرسانده ایم. رأی دادیم به «جمهوری اسلامی»، الآن هم ایران رسماً جمهوری اسلامی است، ... [و] همه ممالک هم شناختهاند ایران را به جمهوریت اسلامی؛ لکن ما محتوای جمهوری اسلامی را میخواهیم. زحمت ما، آنکه ملت ما داد، زحمتهایی، چیزهایی که تحمل کرد، برای این بود که اسلام تحقق پیدا بکند. جمهوری اسلامی لفظی ما نمیخواهیم که؛ یک جمهوری اسلامی که فقط به آن رأی بدهیم و خودش را کار نداشته باشیم! ما باید اسلام را به همان طوری که در صدر اسلام بود، آرزوی ما این است که اسلام را آنطور که در صدر اسلام