- » امروز پنجشنبه، 1 آذر 1403
- » پایگاه گسترش آراء و اندیشههای امام خمینی رحمة الله علیه
- » تمامی کتابهای امام خمینی رحمة الله علیه به مرور در سایت قرار خواهد گرفت
عافیت طلبان در خدمت منافع قدرتها
شما میخواهید همان بساط را درست کنید برای ما. ما هم تا حالا زحمت کشیدیم، این ملت اینقدر خون داده است، اینقدر زحمت کشیده است، شما آن کنارها نشستید تماشا کردید. مثل بسیاری از این روشنفکرها آن کنار نشستند تماشا کردند. این جو آنها ما از دانشگاهی و از - عرض میکنم که - جنوب شهری و از اینها ریختند و کارها را انجام دادند، حالا که کارها را انجام دادند، اینها از آن طرف مرزها راه افتادهاند و آمدهاند اینجا و با تذکرههای نمیدانم درست و غیر درست ایرانیاند، اما بیرون بودند اینها بسیارشان. حالا آمدهاند اینجا و میخواهند باز اخلال بکنند؛ میخواهند باز همان مسائل را ایجاد کنند. نه اینکه اینها میخواهند که یک رژیمی باشد مثلاً فرض کنید که [چون] با اسلام مخالفند اسلامی نباشد؛ یک رژیم آزادمنش دمکراتیک به اصطلاح آنها باشد؛ نخیر، این مسئله اینها نیست. مسئله این است که اینها میخواهند همان مسائل پیش بیاید. نشد با عنوان شاهنشاهی، یک عنوان دیگر رویش بگذارند. باز قضیه، قضیه امریکایی باشد؛ لکن با یک صورت دیگری غیر شاهنشاهی. حالا دیگر شاهنشاهی تمام شد. اگر بتوانند آن را میآورند؛ اما حالا نمیتوانند، میخواهند یک بساط دیگری درست کنند، همان مسائل، همان منافع این ملت رنجدیده باز برود تو جیب امریکاییها؛ و باز برود [توی] جیب نفتخوارهای مفتخوار. اینها عمال آنهایند برای این کار. دلیلش هم همینهاست که من دارم میگویم. و واضح است جواب آنها. هی «مکتب»، «مکتب»! کدام مکتب، مکتب مارکسیسم؟ این شکست خورده در دنیا حالا گیر این بچهها افتاده، اگر راست بگویند. لکن درست نمیگویند. قضیه، قضیه مکتب نیست؛ قضیه، قضیه منافع است منافع را میخواهند ببرند. آنها بهتر به آنها منفعت میرسانند، تابع آنها هستند. و الّا خوب، یک مملکتی که میخواهد، ادعایش این است، که ما میخواهیم دست همه خوب، بنابر همین است، ما میخواهیم دست همه اجانب بریده بشود از این مملکت، این به نفع ملت ماست یا به ضرر؟ اگر به نفع ملت ماست و شما هم ملی هستید، شما هم دلسوز هستید برای این مملکت، تودهای هستید، خوب شما کمک کنید. ما میخواهیم قطع بشود دست
شما میخواهید همان بساط را درست کنید برای ما. ما هم تا حالا زحمت کشیدیم، این ملت اینقدر خون داده است، اینقدر زحمت کشیده است، شما آن کنارها نشستید تماشا کردید. مثل بسیاری از این روشنفکرها آن کنار نشستند تماشا کردند. این جو آنها ما از دانشگاهی و از - عرض میکنم که - جنوب شهری و از اینها ریختند و کارها را انجام دادند، حالا که کارها را انجام دادند، اینها از آن طرف مرزها راه افتادهاند و آمدهاند اینجا و با تذکرههای نمیدانم درست و غیر درست ایرانیاند، اما بیرون بودند اینها بسیارشان. حالا آمدهاند اینجا و میخواهند باز اخلال بکنند؛ میخواهند باز همان مسائل را ایجاد کنند. نه اینکه اینها میخواهند که یک رژیمی باشد مثلاً فرض کنید که [چون] با اسلام مخالفند اسلامی نباشد؛ یک رژیم آزادمنش دمکراتیک به اصطلاح آنها باشد؛ نخیر، این مسئله اینها نیست. مسئله این است که اینها میخواهند همان مسائل پیش بیاید. نشد با عنوان شاهنشاهی، یک عنوان دیگر رویش بگذارند. باز قضیه، قضیه امریکایی باشد؛ لکن با یک صورت دیگری غیر شاهنشاهی. حالا دیگر شاهنشاهی تمام شد. اگر بتوانند آن را میآورند؛ اما حالا نمیتوانند، میخواهند یک بساط دیگری درست کنند، همان مسائل، همان منافع این ملت رنجدیده باز برود تو جیب امریکاییها؛ و باز برود [توی] جیب نفتخوارهای مفتخوار. اینها عمال آنهایند برای این کار. دلیلش هم همینهاست که من دارم میگویم. و واضح است جواب آنها. هی «مکتب»، «مکتب»! کدام مکتب، مکتب مارکسیسم؟ این شکست خورده در دنیا حالا گیر این بچهها افتاده، اگر راست بگویند. لکن درست نمیگویند. قضیه، قضیه مکتب نیست؛ قضیه، قضیه منافع است منافع را میخواهند ببرند. آنها بهتر به آنها منفعت میرسانند، تابع آنها هستند. و الّا خوب، یک مملکتی که میخواهد، ادعایش این است، که ما میخواهیم دست همه خوب، بنابر همین است، ما میخواهیم دست همه اجانب بریده بشود از این مملکت، این به نفع ملت ماست یا به ضرر؟ اگر به نفع ملت ماست و شما هم ملی هستید، شما هم دلسوز هستید برای این مملکت، تودهای هستید، خوب شما کمک کنید. ما میخواهیم قطع بشود دست